تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

( پیشوند ) ریز - = micro - تیغ = blade تیغیدن = to blade = استفاده از تیز - اَبزار برای بُریدن چیزی ریزتیغ = microblade ریزتیغِش، ریزتیغی = microbla ...

پیشنهاد
٠

( پیشوند ) ریز - = micro - تیغ = blade تیغیدن = to blade = استفاده از تیز - اَبزار برای بریدن چیزی ریزتیغ = microblade ریزتیغِش، ریزتیغی = microblad ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

می توان از عبارتِ فعلی �به کار بردن� فعلِ سادهٔ �کاربَر - و کاربُردن� را ساخت. . نمونه های کاربُردِ آن را در ۴ شکلِ �زمانِ گذشته، حال، مجهول، مصدر� ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کُنفُسیوس باوَری/گرایی: مکتب فکری و رفتاری است که از چین باستان و آموزه های فیلسوف چینی کنفوسیوس منشا می گیرد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لِفت دادن یعنی �طول دادن کاری�. می توان فعلِ سادهٔ �لِفتیدن� را از آن برساخت. توجه: عده ای نادان و عَن گلیسی گرا که نه فارسی بلدند و نه انگلیسی، جا ...

پیشنهاد
٠

تعریف: "گشت شناسایی دوربُرد" یا "گــَشدُب"، یک تیم شناسایی کوچک و مسلح است که در عمق خاک دشمن گشت زنی می کند. فارسی: "گشت شناسایی دوربُرد" یا "گــَ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تعریف: "گشت شناسایی دوربُرد" یا "گــَشدُب"، یک تیم شناسایی کوچک و مسلح است که در عمق خاک دشمن گشت زنی می کند. فارسی: "گشت شناسایی دوربُرد" یا "گــَ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تعریف: "گشت شناسایی دوربُرد" یا "گــَشدُب"، یک تیم شناسایی کوچک و مسلح است که در عمق خاک دشمن گشت زنی می کند. فارسی: "گشت شناسایی دوربُرد" یا "گــَ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تعریف: "گشت شناسایی دوربُرد" یا "گــَشدُب"، یک تیم شناسایی کوچک و مسلح است که در عمق خاک دشمن گشت زنی می کند. فارسی: "گشت شناسایی دوربُرد" یا "گــَ ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از واژهٔ �نیاز� می توان فعلِ سادهٔ �نیازیدن� به معنای �نیاز داشتن� را ساخت که صرفِ زیر را دارد: نیازَم، نیازی، نیازَد، نیازیم، نیازید، نیازند می نیاز ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژهٔ �پیش کار� ( فرهنگستان ) در برابر proxy بسیار بجا و دقیق است. و با آن تطابقِ کامل دارد. ‏proxy: شخصی که به نمایندگی از طرف شخص دیگری می عملد. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژهٔ �پیش کار� ( فرهنگستان ) بسیار بجا و دقیق است. و با واژهٔ proxy تطابقِ کامل دارد. ‏proxy: شخصی که به نمایندگی از طرف شخص دیگری می عملد. پیشکا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژهٔ �پیش کار� ( فرهنگستان ) بسیار بجا و دقیق است. و با واژهٔ proxy تطابقِ کامل دارد. ‏proxy: شخصی که به نمایندگی از طرف شخص دیگری می عملد. پیشکا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راب، رابه* = stream رابی، پُرراب = streamy راب گر، رابه گر = streamer رابیدن = to stream رابِش = streaming * کمی بیشتر دربارهٔ �راب� و �stream� بدان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راب، رابه* = stream رابی، پُرراب = streamy راب گر، رابه گر = streamer رابیدن = to stream رابِش = streaming * کمی بیشتر دربارهٔ �راب� و �stream� بدان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راب، رابه* = stream رابی، پُرراب = streamy راب گر، رابه گر = streamer رابیدن = to stream رابِش = streaming * کمی بیشتر دربارهٔ �راب� و �stream� بدان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راب، رابه* = stream رابی، پُرراب = streamy راب گر، رابه گر = streamer رابیدن = to stream رابِش = streaming * کمی بیشتر دربارهٔ �راب� و �stream� بدان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راب، رابه* = stream رابی، پُرراب = streamy راب گر، رابه گر = streamer رابیدن = to stream رابِش = streaming * کمی بیشتر دربارهٔ �راب� و �stream� بدان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راب، رابه* = stream رابی، پُرراب = streamy راب گر، رابه گر = streamer رابیدن = to stream رابِش = streaming * کمی بیشتر دربارهٔ �راب� و �stream� بدان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راب، رابه* = stream رابی، پُرراب = streamy راب گر، رابه گر = streamer رابیدن = to stream رابِش = streaming * کمی بیشتر دربارهٔ �راب� و �stream� بدان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راب، رابه* = stream رابی، پُرراب = streamy راب گر، رابه گر = streamer رابیدن = to stream رابِش = streaming * کمی بیشتر دربارهٔ �راب� و �stream� بدان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راب، رابه* = stream رابی، پُرراب = streamy راب گر، رابه گر = streamer رابیدن = to stream رابِش = streaming * کمی بیشتر دربارهٔ �راب� و �stream� بدان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یکی از فیلم های سینمایی ایران هنرپیشه ای به شوخی گفت: �اسکول پرنده ای است که یادش می رود دانه هایی را که برای زمستان جمع کرده کجا گذاشته است. � ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در یکی از فیلم های سینمایی ایران هنرپیشه ای به شوخی گفت: �اسکول پرنده ای است که یادش می رود دانه هایی را که برای زمستان جمع کرده کجا گذاشته است. � ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یکی از فیلم های سینمایی ایران هنرپیشه ای به شوخی گفت: �اسکول پرنده ای است که یادش می رود دانه هایی را که برای زمستان جمع کرده کجا گذاشته است. � ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یکی از فیلم های سینمایی ایران هنرپیشه ای به شوخی گفت: �اسکول پرنده ای است که یادش می رود دانه هایی را که برای زمستان جمع کرده کجا گذاشته است. � ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دُش گاه سنجی ( Dyschronometria ) یا �اختلالِ زمان سنجی� وضعیتی است که در آن فرد نمی تواند زمانِ سِپَریده را به درستی بِتخمینَد. این اختلال معمولاً با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه انگلیسی shift معناهای گوناگونی دارد. زمانی که به معنای �تغییر از یک حالت، باور، . . . به دیگری، یا حرکت از یک مکان به مکان دیگر� است، کیبیدن و ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارت �با هَم بودن� که به شکل کارواژه ( فعل ) درآورده ایم: �باهَمیدَن� / به معنی �گرد هم آمدن� و �پیش هم آمدن� نیست. هنگامی که عبارت را تبدیل به یک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

احمد کسروی ( زبانشناس ) در کتاب �نوشته های کسروی در زمینه ی زبان فارسی� صفحه 258 - 259، درباره واژه �غدغن� چنین می گوید: پرسش: �قدغن� که در نگارشات ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوشتار زیر را برای خوانندگان آماده کردم:

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معانی ای که آبادیس آورده، در حوزه امورات شغلی و به عنوان اسم، معادل brief: تفهیم نامه، توجیه نامه می شود. . تفهیم نامه ( brief ) : توضیحات ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه: bullet point پیشنهاد: سَرخَط نشان تعریف: نشانه ای سجاوندی در اَشکال مختلف، معمولاً به شکل دایره ای توپر، که برای فهرست کردن موارد گوناگون در یک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در حوزه اینترنت واژه انگلیسی ( اسم ) : streamer = livestreamer = live streamer ( هر سه هم معنا هستند ) برابر فارسی: بَرخَط محتواساز تعریف: شخص یا شر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در حوزه اینترنت واژه انگلیسی ( اسم ) : streamer = livestreamer = live streamer ( هر سه هم معنا هستند ) برابر فارسی: بَرخَط محتواساز تعریف: شخص یا شر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غلط ننویسیم، درست بنویسیم: نگارش �خانوم� غلط است و باید �خانم� نوشته شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در زمینه های گوناگون سخن، معانی گوناگونی دارد. من به یک مورد پرتکرار در حوزه رایانه اشاره می کنم: . در رایانه: slide = نَمابَرگ مثال: How to go to t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در زمینه های گوناگون سخن، معانی گوناگونی دارد. من به یک مورد پرتکرار در حوزه رایانه اشاره می کنم: . در رایانه: slide = نَمابَرگ مثال: How to go to t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاپشن پُفی، کاپشن پُف کرده گرمپوش پُفی، گرمپوش پُف کرده