محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

column gap: فاصلۀ ستونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

web belt: فانسقه، کمربند تجهیزات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cartridge belt: فانسقه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

detonating cord: فتیله انفجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time blasting fuse: فتیله باروتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

safety fuse: فتیله بی خطر/اطمینان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

night landing: فرود شبانه ( عملیات هوابرد )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trigger pull: فشار ماشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dummy drill: فشنگ مشقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overlay technique: فن تهیه کالک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

money list: فهرست پرداخت حقوق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

training film: فیلم آموزشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational headquarters: ستاد عملیاتی، قرارگاه عملیاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel tablet: قرص سوخت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

safety lock: قفل ضامن، ضامن سلاح

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bunker buster bomb: بمب سنگرشکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bunker like enrichment facility: تأسیسات غنی سازی زیرزمینی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

burden sharing: تقسیم مسئولیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bureaucratic background: پیشینه بوروکراتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bureaucratic muddling: دیوان سالاری بی سروته، آشفتگی اداری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bureaucratic system: نظام بوروکراتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business assets: دارایی های تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business benefits: منافع تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business community: جامعه تجاری، بازاریان، اهالی کسب و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business dealings: معاملات تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business function: کارکرد تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business leaders: بزرگان کسب و کار، نامداران کسب و کا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business magnates: تاجران بزرگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business networks: شبکه های تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business operations: عملیات تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business opportunities: فرصت های تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business perspective: منظر تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

businessman president: رئیس جمهور تاجرپیشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cabinet members: اعضای کابینه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brutal authoritarian: خودکامۀ بی رحم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

budget speech: سخنرانی در زمان تحویل بودجه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

budgeted amount: مبلغی که در بودجه آمده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

building construction standards: استانداردهای ساختمان سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

built in asymmetry: عدم تقارن ذاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bulk food vessel: کشتی حامل مواد غذایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contiguous zone: منطقه مجاور ( حقوق دریاها )

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shadow war: جنگ در سایه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

principle of reasonableness: اصل معقولیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

principle of necessity and proportionality: اصل ضرورت و تناسب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political manipulation: دستکاری سیاسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

law of neutrality: حقوقِ بی طرفی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neutral states: کشورهای بی طرف

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

سلام با توجه به سوال شما نکات جمع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its a lovey dovey weather: هوا دو نفره است. . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no time to dilly dally: وقت فِس فِس کردن نیست!

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

key terrain: عارضه حساس، زمین حساس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

critical terrain: عارضۀ حساس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleeve emblem: علامت سردست، علامت سرآستین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

all clear signal: علامت رفع خطر - علامتی از پیش تعیی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoulder sleeve insignia: علائم بازو ( لباس نظامی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

use age: عمر قانونی، مدت زمان قانونی استفاده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

depth of unit: عمق یگان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

minefield depth: عمق میدان مین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

harassing operation: عملیات ایذایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joint airborne operation: عملیات مشترک هوابرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hammer and anvil operation: عملیات چکش و سندان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

denial operation: عملیات ممانعتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

landmark features: عوارض زمین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terrain features: عوارض زمین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

artificial landmark: عوارض مصنوعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

natural landmark: عوارض طبیعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

war trophy: غنیمت[غنائم] جنگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brandished aggression: دشمنی آشکار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brazen attack: حمله گستاخانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brink of recession: مرز رکود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broad support: حمایت عمومی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broad based consensus: اجماع گسترده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broad based coalition: ائتلاف فراگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broken economies: اقتصادهای ورشکسته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

broadcast channel: کانال رسانه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broken economy: اقتصاد ورشکسته

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blind devotion: وفاداری چشم بسته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bloc leaders: رهبران جناح ها

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blood libel: اَنگ خونخواری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bloody impasse: بن بست خونین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bloody quagmire: باتلاق خونین، وضعیت ناجور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue and white party: حزب آبی - سفید، حزب آبی و سفید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue white officials: مقامات حزب آبی - سفید، مقامات حزبی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue white leader: رهبر حزب آبی - سفید، رهبر حزب آبی و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue water naval power: قدرت دریاییِ آب های اقیانوسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue white government: دولت آبی - سفید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bolstered diplomacy: دیپلماسی تقویت شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bomb designers: کارشناسان طراحی بمب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blunt question: پرسش صریح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bomb design: طرحی از یک بمب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bold action: اقدام جسورانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bombastic rhetoric: لفاظی گزافه گویانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two party system: نظام دوحزبی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bombing site: محل بمباران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boosting production: رونق تولید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

border barrier: حائل مرزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونق تولید: boosting production

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

border ceremony: مراسم مرزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

border district: ناحیه مرزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

border dispute: اختلاف مرزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

border marches: راهپیمایی های مرزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

border forces: نیروهای مرزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

border protests: اعتراضات مرزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

border security: امنیت مرزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom up approach: رویکرد پایین به بالا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barrels per day: بشکه در روز ( BPD )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

borderless space: فضای بی مرز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

branding error: خطا در برندسازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral hostility: مخاصمات دوطرفه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral meeting: دیدار دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral naval maneuver: رزمایش دریایی دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral nuclear cooperation agreement: توافقنامۀ همکاری هسته ای دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral relationships: روابط دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral recognition: به رسمیت شناختن دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral scientific cooperation agreement: توافق همکاری علمی دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral support: حمایت دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral ties: پیوندهای دوجانبه، روابط دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral tensions: تنش های دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral trades: معاملات دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral trade restrictions: محدودیتهای معاملات دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biological attack: حمله بیولوژیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biochemical warfare: جنگ بیوشیمیایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biological defense drill: رزمایش پدافند زیستی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biological defense efforts: اقدامات پدافند زیستی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biological threats: تهدیدات بیولوژیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biological facilities: تاسیسات بیولوژیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biological defense network: شبکه پدافند زیستی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biotechnology expert: متخصص بیوتکنولوژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blatant involvement: دخالت آشکار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loading plan: طرح بارگیری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fire plan: طرح آتش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tactical plan: طرح تاکتیکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

war plan: طرح جنگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense plan: طرح پدافند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deception plan: طرح فریب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

portcapacity: ظرفیت بندر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spectrum of war: طیف جنگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clearance capacity: ظرفیت تخلیه بار ( از بندر )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

counterespionage: ضد جاسوسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter subversion: ضد براندازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter guerrilla: ضد چریکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter mortar: ضد خمپاره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter reconnaissance: ضد شناسایی

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

-کافه نامرتبه، کافه خیلی به هم ریخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

behavior change: تغییر رفتار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beach landing points: نقاط تخلیه نیرو در ساحل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

behavioral codes: کدهای رفتاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bellicose rhetoric: اظهارات خصمانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

belligerent isolation policy: سیاست انزوای ستیزه جویانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

belligerent isolationists: انزواطلبان ستیزه جو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

belligerent stance: موضع خصمانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

belligerent isolationism: انزواطلبی ستیزه جویانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better governance: حکمرانی بهتر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better targeted subsidies: هدفمندسازی بهتر یارانه ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better structured: با ساختار بهتر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biannual reporting: گزارش شش ماهه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biennial reporting: گزارش دوسالانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big question: پرسش اصلی، پرسش عمده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral agreement: توافق دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral antagonism: دشمنی دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral coordination: هماهنگی دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral engagement: تعهد دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral economic relations: روابط اقتصادی دوجانبه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bilateral discussions: گفت وگوهای دوجانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateral dispute: مناقشۀ دوسویه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti government affairs: امور ضد دولتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti government demonstrations: تظاهرات ضد دولتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiguerrilla: ضد چریکی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antimissile: ضد موشکی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antinuclear: ضد هسته ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antirevolutionary: ضد انقلابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antirevolutionary grouplets: گروهک های ضد انقلاب[ی]

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antistate: ضد دولتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti ship cruise missile: موشک کروز ضد کشتی ( ASCM )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bareness: علنی بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bargaining with the devil: چانه زنی با شیطان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barrel bomb: بمب بشکه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basic assessment: ارزیابی پایه/ابتدایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barter trade: تجارت پایاپای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basic identity: هویت اساسی/بنیادین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basic criteria: معیارهای ابتدایی/اساسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

basic commodities: کالاهای اساسی

١ سال پیش

مدال‌های محسن خادمی