پیشنهادهای بهمن (١,٩٣٢)
هو موضوعی که در ادبیات تکرار شود.
هو ۱_فاتحه الکتاب. ۲_حمد. ۳_سبع المثانی. ۴_ام القرآن ۵_کنز ( گنج ) ۶_اساس ۷_شفا ماخذ: تفسیر گرانسنگ نمونه جلد اول.
هو برده فروش.
هو تاریخ بیهقی.
هو همسر مرحوم جلال آل احمد.
هو شاعر معاصر .
هو درترمینولوژی پزشکی اتصال دو قسمت از بافتی که قسمت میانی آن بنا به عللی با عمل جراحی برداشته شده مثلا آناستوموز دو سر روده بزرگ که قسمتی از آن به ع ...
هو تصویر از صورت ، عکس یا نقاشی.
هو دیوان سلطان ولد ( پسر مولانا ) .
هو نظام الدین قاری. چاپ مشترک مجلس و یک ناشر دیگر.
هو پناهگاه ودژ. ملاذ الانام یعنی پناه گاه مردم، تکیه گاه مردم.
هو اسم عام و به معنی دانشمند یهودی در گذشته دور.
هو یهودی، پولداروخسیس.
هو درسال ۲۰۱۵ تبریز توسط سازمان ملل به عنوان شهر فرش معرفی گردید.
هو واژه نامه ای پنج زبانه به زبانهای هندوستانی ، فارسی، عربی ، سنسکریت ، انگلیسی. این واژه نامه در قرن ۱۹ م در هند تدوین شده است. چاپ افست آن در سای ...
هو از القاب نبی مکرم اسلام ( ص ) .
هو حضرت اسماعیل ذبیح الله ( ع ) . منبع : تفسیر طبرسی یا مجمع البیان جلد اول.
هو کتابی از حبیش تفلیسی در شناخت وجوه لغات قرآنی و شناخت کلماتی که چند وجه معنا دارند. در تهران به چاپ رسیده است.
هو سخت کردن، باریک کردن، باریک اندیشیدن و دقت کردن، امعان نظر.
هو سیمرغ.
هو فساد کننده در زمین و محارب با خدا .
هو سوره شریفه مایده آیه ۳۵. بعد از خدا و رسول ( ص ) ولی شما مومنانی هستند که نماز را به پا می دارند و در حین رکوع زکات می دهند. این آیه شریفه به وضو ...
هو اثر فریتز ولف آلمانی.
هو فرهنگ لغات شاهنامه.
هو حسن لعاب تفاسیر جامع الفارس خیابان گلستان ( فرهنگ منظوم ) دیرینه کتاب الدقایق زفان گویا سرمه سلیمانی که در ایران چاپ شده است.
هو واژه نامه ای فارسی که در هند تالیف شده است.
هو فرهنگ فارسی به ترکی در دو مجلد در سال ۱۱۵۵ق در استانبول به چاپ رسیده است. نام دیگر آن لسان العجم می باشد.
هو دارونما.
هو به آلمانی پیشوا ، رهبر. رایش سوم یا آدولف هیتلر.
هوالشافی به معنی بیماری تب یونجه می باشد.
هو در ترمینولوژی طبی به معنی میخچه هست.
هو هیبریدکردن ، پیوند موجودات با نژادها و گونه های مختلف.
هو هلال ماه ، هلالی.
هو مدال افتخار.
هوالشافی سرفه خلط دار. productive cough نیز به همین معنی می باشد.
هو ماده یا فرآورده آرایشی ، اصطلاحی مربوط به زیبایی.
هو تاج.
هو بند ناف.
هو قرنیه.
هو ۱_ رسمیت دادن شیعه امامیه در ایران. ۲_ وحدت بخشیدن به بخش های مختلف ایرانزمین و ایجاد یک کشور یکپارچه.
هو ملاط بسیار محکم از ترکیب خاکستر، زرده تخم مرغ وآب آهک. ملاط ارگ علیشاه تبریز از ساروج می باشد.
هو شوهر خواهر.
هو جنین نارس ، جنین سقط شده است. افگانه کردن یعنی سقط جنین کردن.
هوالشافی بیماری عصبی که شخص مبتلا معنی کلمات را نمی فهمد.
شیاف.
هو زمانیکه فشار خون بالا می رود به طور خودکار این ماده از دیواره داخلی شرایین به داخل خون تراوش می شود و فشار خون را پایین می اورد به شرطی که سرخرگ ه ...
هو گشاد کننده عروق. داروهایی که این خاصیت را داشته باشند باعث کاهش فشار خون می شوند.
هو در اصل آتسیز می باشدیعنی بدون اسب. آت به معنی اسب هست. سیز پسوند نداشتن.
هو واژه نامه ای ترکی اثر محمود کاشغری . چاپ آنکارا توسط بسیم آتالای. چاپ تبریز با ترجمه فارسی در دهه ۸۰ ش.
هو اثر ملا عبد النبی فخر الزمان قزوینی به تصحیح مرحوم احمد گلچین معانی. موضوع : تذکره الشعرا می باشد.