پیشنهادهای محمد بکام (١١٥)
اصطلاحه به این معنی که: �امیدوارم وقت تلف کردن نباشه. �
جراح ارشد
قعر چاه
[اسم] لا به لا
دست به کمر
حرفه
خطابه وار، خطابه طور
منظور، غذای خونگیـه. یه غذای مناسب و سالم
انرژی هیجانی
همین و بس، والسلام
پیش رفتن، گذراندن، تلاش مستمر داشتن برای رسیدن به یک هدف
[قدیمی] به معنای you can
جُربزه
عبور از حدود / مرزها
مطابق علایق/ترجیحات کسی
کار و زندگی، کار و بار
چرا که نه.
[یاد گرفتن چیزی] در کودکی از مادر
این دیگه چه حرفـیه!
یا شاید / شایدم. . . ( وقتی حرفی زده شده و حالا احتمال دیگه ای وجود داره متضاد با اون حرف )
راست می گه [در جواب کسی]
چس مصنوعی
شُل بودن در انجام کار
درک نکردن
ادغام [چند چیز در یک چیز واحد]
نشان دادن مسیر درست
به نوعی، یه جورایی
بی نهایت، به شدت، فوق العاده
فقدان
نمی ذارم، نمی خوام، راضی نیستم
ویراستار، سردبیر، تدوینگر، گردآورنده ( گزینشگر مجموعهٔ مقالات در کتاب هایی که چنین ساختاری دارن )
مجنون وار
اوج گرفتن
سبقت گرفتن، جلو زدن to pass sth while walking
با نیت دوستانه آمدن
تن کامه، شهوت ران
ازدحام جمعیت
لحظهٔ بالا رفتنِ پردهٔ نمایش، لحظهٔ شروع نمایش
رفتن / حاضر شدن در جایی [با وجود عدم علاقه یا خجالت زده بودن یا موارد این چنینی]
کاش بشه، خدا کنه. . . در جواب صحبتی می آد و معنی امیدوار بودن می ده؛ اما برعکس hope so، قدری تردید توش وجود داره.
[در فوتبال] تمام ضربات شروع مجدد بازی، شامل: ضربهٔ ایستگاهی، پنالتی، کرنر، اوت و شروع از خط دروازه
who cares
to solve itself: خودش درست می شه
۱. گزارش دادن ۲. مراجعه کردن / حاضر شدن
خیالت راحت
خوردن مشروب تا هر اندازه [کم یا زیاد] که اثرات منفی اون در رفتار نمایان نشه. در کل یعنی طرف {{حد خودش رو می دونه}}
= hold their alcohol well در مورد فردی گفته می شه که مشروب خورده [هرچقدر] اما همچنان کنترل رفتارش رو داره
در بابِ
to make people laugh: خنداندن دیگران
شیشَکی بستن: با دهن صدای گوز درآوردن [برای تمسخر دیگری]