پیشنهادهای مقصود تقی زاده (١٩)
یاشار کلمه ای کاملا ترکی و از ریشه و مصدر یاشاماق ( زندگی کردن، حیات ) است. یاشار یعنی کسی که همیشه زندگی می کند، جاوید، زنده و. . . از این ریشه یاشا ...
یاسا یعنی قانون و ترکی است. از این کلمه و از این ریشه کلمه یاساق ( ممنوع ) ساخته شده است. همچنین یاسالاماق یعنی صورت قانونی دادن، توجیح کردن که در زب ...
حوله کلمه ای است ترکی و اصل آن �خاولی� ( پُرزدار ) �خاو �یا �خو� در ترکی به معنی پُرز است. خاولی یعنی چیزی که پُرز دارد. الان هم ترکها میگن فرشین خاب ...
آقای سروش در این کلمه اصلا سر و کار با دوغو ( شرق ) نیست و �لو� هم جدا از دوغولماق نیست و پسوند مالکیت نیست. مثل بسیاری از لغات دیگر ترکیک: یومولو ( ...
تخم ( توخوم:دوغوم ) از فعل دوغوم: زاییدن گرفته شده. اما در فارسی برای تخم هر حیوانی به کار می رود که به نظر نارسا می آید. مثلا تخم مرغ، تخم بلدرچین، ...
توخوم را از ریشه دوغماق و ترکی دانسته اند. توخوم ( دوغوم ) یعنی چیزی که اگر بکاری می زاید و دانه های زیادی به بار می آورد.
خانم ( خانیم ) ترکی است. خان ( سرور، حکمدار، بزرگ قوم ) خانیم یعنی خان من: بزرگ من، سرور من، حکمدار من. این اوج احترام ترکها به زن و شریک زندگی است. ...
آقای آرش، مردم را چه فرض می کنی، هر کلمه ای هست فورا می نویسی صد در صد پارسی است. نه منبعی می دهی، نه به شکل و حروف و ساختار کلمه دقت می کنی، نه سررش ...
خیل در ترکی یعنی گروه یا دسته ( بیر خیل قویون، بیر خیل آدام ) تاش یا داش هم پسوند مشارکت است مثل یولداش ( دوست، همراه ) آداش ( هم اسم، هم نام ) قاردا ...
تپه بدون تشدید در حرف پ واژه ای ترکی است و بیشتر با دره استعمال می شود: دره - تپه. می توان گفت که قبلا توپا بوده است از توپ به معنی یک جایی که چیزهای ...
توپ ترکی است. از همین ریشه واژه های توپلاماق: جمع کردن، توپلوم: اجتماع، جامعه، توپارلانماق: جمع و جور شدن، توپارلاق: کروی، دایره وار، توپلانتی: جلسه ...
درمان از ریشه �در� ( بچین ) و فعل درمک ( چیدن ) و پسوند مبالغه �مان� ترکی است. این کلمه هم به لحاظ فعل درمک می تواند مربوط به تهیه دارو از علف ها و چ ...
سوسن کلمه ای ترکی است و تلفظ درست آن s�sən است از ریشه سوس ( آرایش ) و فعل سوسمک. سوسلنمک در ترکی یعنی آرایش کردن و سوسن یعنی آرایش شده.
چوپان ( چووان ) از فعل چووماق: زیاد راه رفتن و راه رفتنی که عادی نیست و در حقیقت حالتی میانه دویدن و راه رفتن عادی است چون چوپانها به دلیل مراقبت از ...
شیشه ( شوشه ) ترکی است. در ترکی به هر چیز صاف و بدون خراشیدگی شوش می گویند. مثلا شوش بوغدا: گندم تمیز شده و صاف شده و از شلتوک درآمده. شوش دن: دانه ص ...
باغچه ( باغچا ) ترکی است یعنی باغ کوچک. چا و چه در ترکی پسوندهای تصغیر هستند. برای مثال آلی و آلیچا ( آلچا ) که همان آلوچه است. بیزک و بیزکچه بیزک ( ...
طبق نظر دکتر ارشد نظری گنجشک واژه ای ترکی است که تغییر شکل یافته و اصلش گونجوش بوده است یعنی پرنده ای که آفتاب دوست است. در عمل هم گمجشک با طلوع آفتا ...
امید کلمه ای ترکی است و درستش اومود یا اوموت است از ریشه �اومو: توقع، انتظار ) و فعل اومماق: انتظار داشتن، توقع داشتن. مثال سنین منه یاردیم ائده جه ی ...
کشمش واژه ای ترکی است از فعل کئشلمک به معنی خشک شدن. هنوز هم استفاده می شود این فعل: کؤینه ییمی آتدیم شریته بیراز کئشلسین. ( پیراهنم را انداختم بند ر ...