تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قوغ به پرچه های ذغال تازه می گوید، در زبان محلی افغانستان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر جیزیکه هفت عدد باشد، مثال هفت دانه قلم، یا هفتا قلم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مانده گان یا ماندگان ضد رفته گان یا رفتگان است، یعنی کسانیکه رفتند و کسانیکه نرفتند ، رفته گان یعتی مردند ماند گان یعنی زنده اند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم تبار یعنی هم قطار، هم خانه هم مفکوره از یک خانواده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفس به نفس لمحه به لمحه لحظه به لحظه پی در پی هر وقت همیشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مناز یعنی سر چیزی افتخار مکن و یا ناز مکن بناز یعنی افتخار کن و یا ناز کن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودد یا خودت هر دو یک معنا دارد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میشم مخفف و عامیانه ای میشوم است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میشه نمیشه مخفف و یا گفته می توانیم که واژه های عامیانه می شود و نمی شود است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه چه می شود مخفف همه چیز و من این را در سروده خود استفاده کردیم چون همه چیز وزن را خراب می کرد مجبورا همه چیز را همه چه ساختم.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخالف آشنا بخاطر یک سروده ام این واژه را اولین بار خودم استفاده کردم چون ناشنا در وزن جور نمی آمد. ناشنا با حذف الف نشنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مر یعنی مگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بشو یعنی چیزیکه میخواهم همان چیز برایم باش. تو دل بشو یاور بشو بیچاره را باور بشو. جانم بشو دلدارم بشو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی مگو، خاموش باش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی رنج شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر بار ، پر ثمر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حراسا یعنی ترسو، کسی که بیمناک باشد.