حدیث قربانپور - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm down for the ride: من اماده ام. Baby whatever it take ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credit: عوامل_دست اندرکاران

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whole shebang: سر و ته، همه جوانب چیزی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

linking: Linking of sth and sth ارتباط بین د ...

١٠ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

You have no idea how busy I am یا y ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extent: Extent=حد و اندازه Extant=زنده و مو ...

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

express concern: تسلیت گفتن

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm down for the ride: من اماده ام. Baby whatever it take ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

I think not یا i don't think so؟! ی ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flea in one's ear: حرف زدن بیهوده/حرفی را پشت گوش اندا ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

souring: ترشیدن، ترش شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amygdale: Emotional center of the brain

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

red in tooth and claw: having or showing the desire to inf ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get one's brain into gear: To start thinking clearly and effec ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give baloney: چرت و پرت گفتن، حرف تو خالی زدن ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sellfish: املای درست selfish است به معنی خودپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a loose screw: عجیب و غریب بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have whole shebang: تیر خلاص زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole shebang: سر و ته، همه جوانب چیزی

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های حدیث قربانپور