تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

آریایی: گپ زدن ( گپیدن ) با واژه های انگلیسیgab وgabble jabber و yabber ( یاوه گویی ) همریشه است. بیشتر به چم پرگویی ، وراجی ، یاوه گویی ، بیش سخنی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آریایی: به دیگر سخن، به سخن دیگر، به عبارت دیگر، به سخنی، تو گویی، یعنی و. . . برابر انگلیسی آن that is ( to say ) میباشد. say با سُخَن ( سَخُن درس ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

آریایی: مزغل یا مزقل واژه ای تازی ( عربی ) نیست و با واژه machicolate پیوند دارد. colate= کلات ( قلعه ) machi= ماز ماز ، چمهای گوناگونی دارد . در ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

آریایی: cardiography =دل نگاری ( قلب نگاری ) cardio= دل پختون یا پشتو های افغانستان به دل ( قلب ) ، زره ( zra ) می گویند. zra و heart و cardio ( ری ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آریایی: واژه انگلیسیarrogant با رُخ پیوند دارد. به مانای رخ نما، رخ نمود و مانند آن. کسی که ( چه با کار یا اندیشه درست یا نادرست ) دوست دارد رخ نشا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آریایی: گلوتن گونه ای پروتئین گیاهی است که در غلاتی مانند گندم و جو یافت می شود. و اگر این پروتئین نبود چسبندگی در نان و نیز اسپاگتی پدید نمی آمد. ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آریایی: پیراستن و پیرایش با واژه های pare و prune ( هرس کردن ) پیوند دارد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آریایی: ستور که بیشتر برای چارپایان و حیوانات ( زیوندگان ) بارکش بکار می رود به چم قدرتمند و قوی است و باstrong و سترگ نیز پیوند دارد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آریایی: کهتر، در برابر آن مهتر ( مستر=بالاتر، بزرگتر ) همان واژه کوتاه تر است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آریایی: زفیر=بازدم وارونه اش شهیق=دَم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آریایی واژه به نگر ( نظر ) عربی شهیق ( و نیز استنشاق ) به معنی دم با واژه ایرانی شیهه ( بانگ اسب ) ، به انگلیسی:neigh پیوند دارد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آریایی: واژه به نگر ( نظر ) عربی صوت با سوت ( سوت زدن ) و sound پیوند دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آریایی فریاد در گذشته به چم دوست ، یار ، یاور و یاری جستن بکار می رفته و با friend همریشه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

kindergarten kind به آلمانی: کودک با واژه های kid ( کودک ) ، child garten نیز با واژه هایyard, court, garden به معنی حیاط، محوطه، صحن، ساحت، میدان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آریایی نزله، گونه ای سرماخوردگی همراه با آبریزش بینی است و با nose ( بینی ) ، nasal, nasality ( خیشومی، وابسته به بینی ) و. . . پیوند دارد. نکند خد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آریایی واژه مفتون ( کردن ) ، مانند واژگان بیشمار دیگر که به نگر ( نظر ) عربی است ریشه آریایی و هندو اروپایی دارد. infatuate به چم واله، شیدا، شیفته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آریایی پرلیت ، سنگی آتش فشانی است که یکی از کاربردهایش در بسترهای کشت گلخانه ای میباشد. نام دیگر آن سنگ مروارید ( سنگی سپید رنگ ) است. به دید من ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آریایی: ضیائیان به چم روشنفکران که بیشتر در میان تاجیکان گرانمایه بکار می رود. با ضو در پیوند است. یادآور این که ضو نیز از واژه ایرانی سو به مانای نو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آریایی: ضو از واژه ایرانی سو به چم نور گرفته شده. و از آن واژه های ضیا و ضیائیان و. . . درست شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آریایی واژه هندو اروپایی ستردن با سترون و استر ( قاطر، یابو ) و sterile از یک ریشه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

به کتایون خلیلی: شما که ریشه زبانتان را به سومریان نسبت می دهید. پس چرا اندکی از این همه تمدن و فرهنگ را با خود به مغولستان و صحرای گبی نبردید تا مجب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به کتایون خلیلی: شما که ریشه زبان خود را به سومر یان نسبت می دهید پس چرا اندکی از این همه تمدن و فرهنگ را با خود به مغولستان و صحرای گبی به یادگار نب ...

٢