پیشنهادهای Ariu shz (٦٧)
برابر تلقین میشه باور دهی یانی باوری رو به خودت دادن یا خودت رو آموزش دادن پس خود آموزی و باور دهی یا باوراندن میتونه به جای تلقین بیاد به خودت تلقین ...
آقا بهداروند شقاق عربیه شما که به لر و بختیاری مینازی بدون اون زمان اگر گفتن شقاق برای رخنه کردن زبون عربی تو بختیاری بود درستش هم شک کننده و لرزنده ...
من برای واژه بلوک واژه بخش رو پیشنهاد میکنم برای نمونه میگن کوی سینا بخش ۳ بسیارم کاربردی و روون هست
چون مامور یعنی دستور داده شده من واژه فرمانبر رو پیشنهاد میکنم چون درخورترین واژه واسه مامور همینه
مامور یعنی دستور داده شده بهترین واژه که درخور این چم و این برداشت هست واژه فرمانبری هست یعنی فرمانی رو میبره همونجور که در عربی دستوری بهش داده میشه ...
جا افتاده - معمول شده - سامان دهی شده - فرهنگ شده - فراگیر شده
بهترین واژه واسه اثبات نشانه هست برای نمونه میگن یه اثبات برای درستی گفته ات بیار باید بگی یه نشونه واسه درستی گفته ات بیار یا میگن ثابت کن باید بگی ...
واژه ها بسیاری براش هست از دسته ریز نگری - ریز بینی - تیز بینی - کانون گرایی - ژرف بین برای نمونه میشه گفت ریز بین شو یا درست نگاه کن یا ژرف تر نگاه ...
واژه ترابر به جای قطار چون ترابر به ترن انگلیسی هم نزدیکه ترابر یعنی جابه جا کننده ترابری یعنی جابه جایی و یه واژه پارسیه
سخف دار این پارسیشه سقف عربی شده سخف هست هنوزم تو گویش مردم شیراز میگن سخف و وخت به چم وقت که وقت هم عربی شده وخت هست
به زیبا میگم ط از فارسی به ترکی رفته چون اون زمان زبان ترکی زیر کنش زبان پارسی بوده و واژ ها زبان عربی رو ایرانیا براشون ساختن تا قرآن بنویسن
این همه واژه برای مسابقه داریم تو پارسی چرا الکی میگین نداریم پس رو در رو_ همتازی_ هم آزمایی_هم سنجی پیکار چیه؟تازه چندتا دیگه اش هم نگفتم
میتوان واژه برونش را به کار برد چون مخرج یعنی محل خروج و بیرون شده برونش میشه همون چیزی برون شونده و به جای کسر میشه بگی بَرخ یا بخش و به جای صورت می ...
کارگاه پوشاک یا بگیم کارپوش
فرات عربی نیست که خواستین به عربی معنیش کنین
کروی ریشه پارسی دارد که از واژه گرد و گردال و گردی گرفته شده است
چیز گوی گونه یا گوی شکل