تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیگاری کردن ( منظور زیاد کار کردن و کم حقوق گرفتن )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چروک ها ( لباس و پارچه ) چروک شدن که میشه crease

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عین گرگ خوردن ( کنایه از سریع خوردن )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Do not hesitate

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرکسی رو با پرحرفی بردن ( میگن طرف سرم رو برد یا با پرحرفی کردنش سرم رو خورد )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنی; امتحان خودش رو پس داده ( صفت )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیاست انزواطلبانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تحت تاثیرِ . . . ( تحت تاثیر چیزی قرار گرفتن )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آینده شغلی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنی علاوه بر مواردی که گفته شد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستمزد ابرومند ( قابل قبول از نظر مقدار )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در واقع bleeper همون دستگاهی هست که باهاش اسم ادم ها رو تو بیمارستان صدا میکنند، این کلمه برای انگلیسی British هست ، معادل انگلیسی American میشه page ...

پیشنهاد
٠

دقیقا معادل ضرب المثل ایرانی نام نیکو گر بماند ز آدمی به کزو ماند سرای زرنگار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Mouse potato یا به عبارت دیگه couch potato به کسی میگن که همش جلو تلوزیون پلاسه و فیلم میبینه ، صبح تا شب !

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنای انجام کارخا بر اساس اولویت انها ( کار مهم رو اول انجام دادن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من مایلم که. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پول یا وقت درمسیر چیزی گذاشتن و صرف چیزی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آب انبار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنای; کار من نیست ، راست کار من نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به معنای ، کار من نیست یا مورد علاقه ی من نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به معنای ( برای یا بابتِ ) هم معنی میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتاق مجزا ( برای انجام کار به خصوص )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجوع به صفحه 18 کمبریج ایلتس اکادمیک ، خط 11

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهشماری درست تره زیرا به معنای حسب کردن ساعت ها روز ها و ماه ها و سال ها است چیزی که دقیقا میشه گاهشماری ( نگهداری زمان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به بار اوردن چیزی