پیشنهادهای Fayaz (٩)
٢٢
١ سال پیش
٠
لوش به هزارگی گِل های سیاه شده کف آب و همچنین جلبک راهم میگن
١ سال پیش
٢
کَرَند در هزارستان نام ابزاری برای کندن بوته و زمین شبیه کلنگ اما داری یکسر و با دَم پهن
١ سال پیش
١
در هزارگی به قسمتی از رود خانه که به صخره میخوره گرد آب عمیقی تشکیل میده چیل میگوید
١ سال پیش
٢
هزارگی دوگانی ینی دوقلو
٢ سال پیش
٠
هزارگی شُوال به جای از کوه که سنگ های ریزو تقریبا درشت روی هم افتاده و خرد شده و انبار شده گوید
٢ سال پیش
١
هزارگی پراخ یعنی گشاد
٢ سال پیش
٠
به هزارگی افغانستان به شیب تند کوه قَرخ گوید
٢ سال پیش
-١
در هزارگی معمولا به چیزی که دریک دست یا یک مشت جاشود میگن جمبه یا یک چَمبه و همچنین به باد کردن معده هم میگوید چَمبه
٢ سال پیش
٠
هزارگی افغانستان هم شب بین میگن و هم کرم پرنی یا فرنی همچین چیزای