پیشنهادهای مهیار (٢٢)
و به همین صورت ادامه پیدا کرد و به همین منوال ادامه یافت و همینطور ادامه داشت
صفت:شاکی ( یا ناراضی و ناراحت ) مثلا از نوع رفتار کسی I'm totally disgusted with your behavior Sara was disgusted at the way she was treated
دست نیافتنی
سخت کوش
کاری که براش ساخته شدی یا کاری که براش زاده شدی
گوش نواز زیبا ( صدا )
محصولاتی که صادر میشن
استقامت Endurance
Stream نهر جوی
شستن لباس ها، ملافه ها، پتو ها و. . .
فعل هست به معنای: به هم وصل شدن To connect to each other
شورشگر
اتصال یا پیوند یا پیوستگاه Neuromuscular junction پیوستگاه عصبی عضلانی
سود خالص یا دستاورد خالص
املای درست کلمه refer است
Damaged=harmed آسیب دیده
بیرون کشیدن
خط بندی
get poisoned I got poisoned=مسموم شدم
غرغرو a person who complains a lot
جمع mitochondrion میتوکندری ها
به زور وارد شدن Somebody broke into our house شخصی به زور وارد خانه مان شد