mutineer

/ˌmjuːtəˈnɪr//ˌmjuːtɪˈnɪə/

معنی: عاصی، شخص یاغی، شخص متمرد، سرباز یاغی
معانی دیگر: شورشی، یاغی، متمرد

جمله های نمونه

1. The air force general leading the mutineers refused to give up control of the base even as the seige of Makati ended.
[ترجمه گوگل]ژنرال نیروی هوایی رهبری شورشیان از دست دادن کنترل پایگاه حتی با پایان محاصره ماکاتی خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]ژنرال نیروی هوایی که شورشیان را رهبری می کرد از دست دادن کنترل پایگاه حتی زمانی که the of به پایان رسید خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Those who resisted were denounced as mutineers and treated accordingly.
[ترجمه گوگل]کسانی که مقاومت کردند به عنوان شورشگر محکوم شدند و مطابق با آنها رفتار شد
[ترجمه ترگمان]کسانی که مقاومت کردند به عنوان یاغیان محکوم شدند و بر طبق آن رفتار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mr Fini was ostensibly a high-minded mutineer.
[ترجمه گوگل]آقای فینی ظاهراً یک طغیانگر با روحیه بالا بود
[ترجمه ترگمان]آقای Fini ظاهرا یک mutineer روشنفکر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was a rebel without a cause, a born mutineer.
[ترجمه گوگل]او یک شورشی بی دلیل بود، یک شورشی زاده شده بود
[ترجمه ترگمان]اون یه شورشی بوده بدون دلیل، یه یاغی به دنیا اومده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The dark outline of the forest was enough to discourage even the boldest mutineer.
[ترجمه ل اسحاقی] طرح تاریک جنگل کافی بود تا حتی جسور ترین یاغیان را بترساند.
|
[ترجمه گوگل]طرح تاریک جنگل برای دلسردی حتی جسورترین شورشگر کافی بود
[ترجمه ترگمان]خطوط تیره جنگل به اندازه ای بود که حتی the یاغی را هم دلسرد سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In a confused situation, the demonstrators also apparently set upon army units dispatched to the radio station to arrest the mutineers.
[ترجمه گوگل]تظاهرکنندگان ظاهراً در یک موقعیت سردرگم، واحدهای ارتش را که برای دستگیری متجاوزان به ایستگاه رادیویی اعزام شده بودند، آغاز کردند
[ترجمه ترگمان]در یک وضعیت آشفته، تظاهر کنندگان ظاهرا واحدهای ارتش را به ایستگاه رادیویی فرستادند تا یاغیان را دستگیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Appeal Court also rejected the prosecution's claim that the mutineers had tried to mount a coupd'etat.
[ترجمه گوگل]دادگاه استیناف همچنین ادعای دادستان را مبنی بر اینکه شورشیان تلاش کرده اند کودتا انجام دهند را رد کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه تجدید نظر همچنین ادعای دادستانی را رد کرد مبنی بر این که شورشیان سعی کرده بودند یک etat برپا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With the disaffection of these forces, President Herrera had no troops with which to repress the mutineers.
[ترجمه گوگل]با نارضایتی این نیروها، رئیس جمهور هررا هیچ سربازی نداشت که با آن شورشیان را سرکوب کند
[ترجمه ترگمان]با نارضایتی این نیروها، رئیس جمهور Herrera قوایی برای سرکوب شورشیان نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He called for the discharge of rebels from the Army, and for courts martial and lengthy sentences for the mutineers.
[ترجمه گوگل]او خواستار اخراج شورشیان از ارتش، و محاکمه نظامی و احکام طولانی برای شورشیان شد
[ترجمه ترگمان]او خواستار تخلیه شورشیان از ارتش شد و حکم دادگاه نظامی و طولانی برای شورشیان را صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The American sailors expected to meet a tribe of primal natives, but were instead greeted by a canoe loaded with super-friendly English speaking Anglo-Tahitian mutineer children.
[ترجمه گوگل]ملوانان آمریکایی انتظار داشتند با قبیله ای از بومیان اولیه ملاقات کنند، اما در عوض توسط یک قایق رانی مملو از کودکان متجاوز انگلیسی-تاهیتی انگلیسی زبان بسیار دوستانه استقبال شد
[ترجمه ترگمان]ملوانان آمریکایی انتظار داشتند که یک قبیله از بومیان بدوی را ملاقات کنند، اما در عوض با یک کرجی پر از انگلیسی که با زبان انگلیسی خودمانی حرف می زدند، سلام و احوال پرسی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why did it that way?He said "hate longer love me longer", but I can't accept this kind of "love" of him. He was a mutineer! ! !
[ترجمه گوگل]چرا اینطور شد؟ او گفت: «بیشتر متنفرم، بیشتر دوستم داشته باش»، اما من نمی‌توانم این نوع «عشق» او را بپذیرم او یک طغیانگر بود! ! !
[ترجمه ترگمان]چرا اینطوری شد؟ اون گفت دیگه بیشتر از این منو دوست نداره، اما من نمی تونم این نوع عشق رو قبول کنم اون یه شخص یاغی بود! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عاصی (اسم)
rebel, sinner, mutineer

شخص یاغی (اسم)
mutineer

شخص متمرد (اسم)
mutineer

سرباز یاغی (اسم)
mutineer

انگلیسی به انگلیسی

• rebel, one who revolts
a mutineer is a person who takes part in a mutiny.

پیشنهاد کاربران

شورشگر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : mutiny
اسم ( noun ) : mutiny / mutineer
صفت ( adjective ) : mutinous
قید ( adverb ) : mutinously
شورشی

بپرس