دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٥٧
رتبه
رتبه در دیکشنری
١٤,١٩٢
لایک
لایک
٥
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
١٠
رتبه
رتبه در بپرس
٦,٢٣٥
لایک
لایک
١
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
١

Frayed ( past of fraye ) عمدتا برای نخ به کار می رود. به معنی ریش ریش شده و پوسیده شده.

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

Yielded=produced. تولید شده. بدست آورده شده.

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

Habitate. Inhabite

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

بهتر کردن یک چیز. ایده آل سازی .

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٣

کلیشه . یه چیز ثابت

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

١ رأی
تیک ٣ پاسخ
٤٦٢ بازدید

معنی اصطلاح  "Break a leg"  در انگلیسی عامیانه چیه ؟

٩ ماه پیش
١ رأی

یعنی برو بترکون. مثلا رفیقت داره میره توزمین مسابقه داره بش میگی برو بترکون. به این معناست

٩ ماه پیش