پیشنهاد‌های محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١١,٩٨٤)

بی اختیاری اضطراری ( اسم ) : وضعیتی که در آن شخصی نیاز شدیدی به ادرار کردن دارد و نمی تواند ادرار خود را نگه دارد.

میزراه شکافی/ عمل ویل هوس ( اسم ) : عمل جراحی برای باز کردن پیشابراه مسدود یا تنگ شده.

میزراه سنبی ( اسم ) : یک عمل جراحی جهت ایجاد شکافی برای پیشابراه مرد بین کیسه بیضه و مقعد

میزراه بینی ( اسم ) : معاینه داخل پیشابراه مرد با میزراه بین

میزراه بین ( اسم ) : ابزار جراحی که برای بررسی فضای داخلی پیشابراه مرد استفاده می شود.

میزراه روی ( اسم ) : تخلیه مایع از پیشابراه که معمولاً با میزراه آماس همراه است.

میزراه دوزی ( اسم ) : عمل جراحی برای ترمیم پارگی پیشابراه

میزراه ترمیمی ( اسم ) : عمل جراحی برای ترمیم پیشابراه

میزراه نگاری ( اسم ) : معاینه پیشابراه با اشعه ایکس

میزراه نگاره ( اسم ) : عکس از مجرای ادرار با اشعه ایکس

میزراه برونی ( اسم ) : تورم ایجاد شده در قسمت ضعیف دیواره پیشابراه

میزراه تنگی ( اسم ) : وضعیتی که در آن، پیشابراه در اثر یک توده، باریک یا مسدود می شود.

میزنایی مهبلی ( صفت ) : مربوط به حالب و مهبل

میزنای شکافی ( اسم ) : یک عمل جراحی برای ایجاد برش به درون حالب، عمدتا برای برداشتن سنگ

میزنای سنبی ( اسم ) : یک عمل جراحی برای ایجاد یک سوراخ مصنوعی برای حالب به درون دیواره شکم، به طوری که ادرار بتواند مستقیماً از بدن خارج شود.

میزنای بینی ( اسم ) : معاینه حالب با میزنای بین

میزنای بین ( اسم ) : ابزاری که به داخل حالب و رو به بالا به درون کلیه ها فرستاده می شود و معمولاً برای تعیین محل یا برداشتن سنگ استفاده می شود.

میزنای لگنچه آماس ( اسم ) : التهاب حالب و لگنچه کلیه ای که به آن متصل است.

میزنای ترمیمی ( اسم ) : عمل جراحی برای ترمیم حالب

میزنای - جدید مثانه سنبی ( اسم ) : یک عمل جراحی برای پیوند حالب به مکان دیگری در مثانه

میزنای کافت ( اسم ) : یک عمل جراحی برای آزاد کردن یک یا هر دو حالب از چسبندگی یا بافت اطراف

میزنای سنگ شکافی ( اسم ) : برداشتن سنگ از حالب با جراحی

میزنای سنگ ( اسم ) : سنگ در حالب

میزنای - روده سنبی ( اسم ) : یک گذرگاه مصنوعی بین حالب و روده

میزنای - خم‏روده سُنبی ( اسم ) : یک عمل جراحی برای کاشت حالب به درون خم‏روده، به منظور دور زدن مثانه

میزنای برونی ( اسم ) : تورم در حالب ناشی از باریک شدن دهانه ای که حالب وارد مثانه می شود.

کاتتر میزنای ( اسم ) : سوندی که از طریق حالب به کلیه منتقل می شود تا قبل از گرفتن عکس با اشعه ایکس، محلول حاجب به کلیه تزریق شود.

میزنای برداری ( اسم ) : برداشتن حالب با جراحی

حالب/ میزنای ( ا ) : هر یک از دو لوله ای که ادرار را از کلیه به مثانه منتقل می کنند

دفع ادرار ( اسم ) : عمل دفع ادرار

اورات ادراری ( اسم ) : وجود مقادیر بیش از حد اورات در ادرار، به عنوان مثال در نقرس

سینه درد ناپایدار ( اسم ) : سینه دردی که ناگهان بدتر می شود

چربی غیر اشباع ( اسم ) : چربی که مقدار زیادی هیدروژن ندارد و به همین دلیل راحت تر تجزیه می شود.

گیرنده عمومی ( اسم ) : فردی با گروه خونی AB که می تواند از تمام گروه های خونی دیگر خون دریافت کند

اقدامات احتیاطی عمومی ( UP ) : اقدامات پیشگیرانه استاندارد محتاطانه ای که باید توسط کارکنان حرفه سلامت در تماس با افراد مبتلا به یک بیماری واگیر انجا ...

جوش خوردگی ( اسم ) : به هم پیوستن دو قسمت از یک استخوان شکسته.

تخمدان برداری یک طرفه ( اسم ) : برداشتن یک تخمدان با جراحی

کوهینه ( اسم ) : قسمت بیرون زده در وسط سمت بیرونی پرده گوش

لامپ فرابنفش ( اسم ) : لامپی که اشعه ماوراء بنفش از خود ساطع می کند

درمان فراصوتی ( اسم ) : درمان التهاب بافت نرم با استفاده از امواج فراصوتی

غربالگری یا لایه نگاری فراصوتی ( اسم ) : روشی برای جمع آوری اطلاعات در مورد بدن با گرفتن تصاویر با استفاده از امواج صوتی با بسامد بالا

غربالگری یا لایه نگاری فراصوتی ( اسم ) : روشی برای جمع آوری اطلاعات در مورد بدن با گرفتن تصاویر با استفاده از امواج صوتی با بسامد بالا

فراصوت نگاشت ( اسم ) : دستگاهی که با استفاده از فراصوت، از اندام های داخلی عکس می گیرد

فراصوت نگاره ( اسم ) : تصویری که با فراصوت به منظور معاینه یا تشخیص پزشکی تهیه می شود

کاوشگر فراصوتی ( اسم ) : ابزاری که با استفاده از فراصوت، اندام ها یا بافت های درون بدن تعیین محل می کند.

فراصوتی ( صفت ) : مربوط به فراصوت

نشانگر فراصوتی ( اسم ) : یک ویژگی فیزیکی غیرعادی که در معاینه فراصوتی جنین مشاهده می شود که نشانه وجود یک اختلال ژنتیکی یا رشدی است.

فراصوت ( اسم ) : امواج صوتی با بسامد بسیار بالا که می تواند از قسمت های داخلی بدن یا از روی جنین درون رحم منعکس شود تا تصاویری برای معاینه پزشکی ایجا ...

شریان زیرزندی ( اسم ) : سرخرگی که از شریان بازویی در آرنج منشعب می شود و از داخل ساعد پایین می رود تا به شریان زبرزندی در کف دست بپیوندد.

زیرزندی ( صفت ) : مربوط به زند زیرین