پیشنهاد‌های محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٧,٣٤٢)

بازدید
١٦,٠٧٦
پیشنهاد
٠

Jarcho Levin syndrome [dʒɑːr′kə‍ʊ lev′in ˈsindrəʊm] نشانگان جارکو لوین/ دش رویش مهره ای سینه ای {ا}: یک اختلال اتوزومال مغلوب متشکل از نقص های متعدد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Jarcho Levin syndrome [dʒɑːr′kə‍ʊ lev′in ˈsindrəʊm] نشانگان جارکو لوین/ دش رویش مهره ای سینه ای {ا}: یک اختلال اتوزومال مغلوب متشکل از نقص های متعدد ...

پیشنهاد
٠

Jarcho Levin syndrome [dʒɑːr′kə‍ʊ lev′in ˈsindrəʊm] نشانگان جارکو لوین/ دش رویش مهره ای سینه ای {ا}: یک اختلال اتوزومال مغلوب متشکل از نقص های متعدد ...

پیشنهاد
٠

Jarcho Levin syndrome [dʒɑːr′kə‍ʊ lev′in ˈsindrəʊm] نشانگان جارکو لوین/ دش رویش مهره ای سینه ای {ا}: یک اختلال اتوزومال مغلوب متشکل از نقص های متعدد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Jarcho Levin syndrome [dʒɑːr′kə‍ʊ lev′in ˈsindrəʊm] نشانگان جارکو لوین/ دش رویش مهره ای سینه ای {ا}: یک اختلال اتوزومال مغلوب متشکل از نقص های متعدد ...

پیشنهاد
٠

Jarcho Levin syndrome [dʒɑːr′kə‍ʊ lev′in ˈsindrəʊm] نشانگان جارکو لوین/ دش رویش مهره ای سینه ای {ا}: یک اختلال اتوزومال مغلوب متشکل از نقص های متعدد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Ivemark’s syndrome [i:′vəmɑːrks ˈsindrəʊm] نشانگان ایومارک {ا}: یک نقص مادرزادی که در آن، اندام های سمت چپ بدن، تصویر آینه ای اندام های سمت راست هستن ...

پیشنهاد
٠

Ivemark’s syndrome [i:′vəmɑːrks ˈsindrəʊm] نشانگان ایومارک {ا}: یک نقص مادرزادی که در آن، اندام های سمت چپ بدن، تصویر آینه ای اندام های سمت راست هستن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Ivemark’s syndrome [i:′vəmɑːrks ˈsindrəʊm] نشانگان ایومارک {ا}: یک نقص مادرزادی که در آن، اندام های سمت چپ بدن، تصویر آینه ای اندام های سمت راست هستن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Isaacs’ syndrome [ī′zəks ˈsindrəʊm] نشانگان ایزاک {ا}: سفتی و اسپاسم های پیشرونده عضلات همراه با فعالیت مداوم فیبر عضلانی، مشابه آنچه در نورومیوتونی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Isaacs’ syndrome [ī′zəks ˈsindrəʊm] نشانگان ایزاک {ا}: سفتی و اسپاسم های پیشرونده عضلات همراه با فعالیت مداوم فیبر عضلانی، مشابه آنچه در نورومیوتونی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Isaacs’ syndrome [ī′zəks ˈsindrəʊm] سندرم ایزاک {ا}: سفتی و اسپاسم های پیشرونده عضلات همراه با فعالیت مداوم فیبر عضلانی، مشابه آنچه در نورومیوتونی دی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

interstitial cystitis ( IC ) [intəstiʃəl si'staitis] نشانگان مثانه دردناک/ مثانه آماس بینابینی {ا}: یک وضعیت غیر باکتریایی مداوم که در آن، فرد دچار ...

پیشنهاد
٠

interstitial cystitis ( IC ) [intəstiʃəl si'staitis] نشانگان مثانه دردناک/ مثانه آماس بینابینی {ا}: یک وضعیت غیر باکتریایی مداوم که در آن، فرد دچار ...

پیشنهاد
٠

interstitial cystitis ( IC ) [intəstiʃəl si'staitis] نشانگان مثانه دردناک/ مثانه آماس بینابینی {ا}: یک وضعیت غیر باکتریایی مداوم که در آن، فرد دچار ...

پیشنهاد
٠

interstitial cystitis ( IC ) [intəstiʃəl si'staitis] نشانگان مثانه دردناک/ مثانه آماس بینابینی {ا}: یک وضعیت غیر باکتریایی مداوم که در آن، فرد دچار ...

پیشنهاد
٠

interstitial cystitis ( IC ) [intəstiʃəl si'staitis] نشانگان مثانه دردناک/ مثانه آماس بینابینی {ا}: یک وضعیت غیر باکتریایی مداوم که در آن، فرد دچار ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

interstitial cystitis ( IC ) [intəstiʃəl si'staitis] نشانگان مثانه دردناک/ مثانه آماس بینابینی {ا}: یک وضعیت غیر باکتریایی مداوم که در آن، فرد دچار ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

intersection syndrome [ˈsindrəʊm] سندرم تقاطع {ا}: وضعیتی که با درد، خش خش خشن و احساس جیرجیر در قسمت پشتی رادیال همراه است. این بیماری بیشتر در بین ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

intersection syndrome [ˈsindrəʊm] نشانگان تقاطع {ا}: وضعیتی که با درد، خش خش خشن و احساس جیرجیر در قسمت پشتی رادیال همراه است. این بیماری بیشتر در بی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

intersection syndrome [ˈsindrəʊm] سندرم تقاطع {ا}: وضعیتی که با درد، خش خش خشن و احساس جیرجیر در قسمت پشتی رادیال همراه است. این بیماری بیشتر در بین ...

پیشنهاد
٠

insufficient sleep syndrome [in'səfiʃənt sli:p ˈsindrəʊm] نشانگان خواب ناکافی {ا}: یک اختلال عصبی که در آن، افراد به طور مداوم خواب کافی برای تقویتِ ...

پیشنهاد
٠

insufficient sleep syndrome [in'səfiʃənt sli:p ˈsindrəʊm] نشانگان خواب ناکافی {ا}: یک اختلال عصبی که در آن، افراد به طور مداوم خواب کافی برای تقویتِ ...

پیشنهاد
٠

insufficient sleep syndrome [in'səfiʃənt sli:p ˈsindrəʊm] نشانگان خواب ناکافی {ا}: یک اختلال عصبی که در آن، افراد به طور مداوم خواب کافی برای تقویتِ ...

پیشنهاد
٠

institutionalism syndrome [in′stitju:′ ʃənəliz′əm ˈsindrəʊm] نشانگان موسسه گرایی {ا}: وضعیتی که با بی تفاوتی، کناره گیری، تسلیم پذیری و فقدان ابتکار ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

institutionalism syndrome [in′stitju:′ ʃənəliz′əm ˈsindrəʊm] نشانگان موسسه گرایی {ا}: وضعیتی که با بی تفاوتی، کناره گیری، تسلیم پذیری و فقدان ابتکار ...

پیشنهاد
٠

institutionalism syndrome [in′stitju:′ ʃənəliz′əm ˈsindrəʊm] نشانگان موسسه گرایی {ا}: وضعیتی که با بی تفاوتی، کناره گیری، تسلیم پذیری و فقدان ابتکار ...

پیشنهاد
٠

indifference to pain syndrome [indif′ərəns tə pein ˈsindrəʊm] نشانگان بی تفاوتی نسبت به درد {ا}: فقدان مادرزادی حساسیت به درد که از نقص در تکامل انته ...

پیشنهاد
٠

indifference to pain syndrome [indif′ərəns tə pein ˈsindrəʊm] نشانگان بی تفاوتی نسبت به درد {ا}: فقدان مادرزادی حساسیت به درد که از نقص در تکامل انته ...

پیشنهاد
٠

indifference to pain syndrome [indif′ərəns tə pein ˈsindrəʊm] نشانگان بی تفاوتی نسبت به درد {ا}: فقدان مادرزادی حساسیت به درد که از نقص در تکامل انته ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Bloch Sulzberger syndrome [blɒtʃ sʌlzbɜːgə ˈsindrəʊm] نشانگان بلوخ سولزبرگر/ بی اختیاری رنگدانه ای {ا}: یک سندرم غالب کشنده مرتبط با X در مردان که از ...

پیشنهاد
٠

Bloch Sulzberger syndrome [blɒtʃ sʌlzbɜːgə ˈsindrəʊm] نشانگان بلوخ سولزبرگر/ بی اختیاری رنگدانه ای {ا}: یک سندرم غالب کشنده مرتبط با X در مردان که از ...

پیشنهاد
٠

Bloch Sulzberger syndrome [blɒtʃ sʌlzbɜːgə ˈsindrəʊm] نشانگان بلوخ سولزبرگر/ بی اختیاری رنگدانه ای {ا}: یک سندرم غالب کشنده مرتبط با X در مردان که از ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Bloch Sulzberger syndrome [blɒtʃ sʌlzbɜːgə ˈsindrəʊm] نشانگان بلوخ سولزبرگر/ بی اختیاری رنگدانه ای {ا}: یک سندرم غالب کشنده مرتبط با X در مردان که از ...

پیشنهاد
٠

Bloch Sulzberger syndrome [blɒtʃ sʌlzbɜːgə ˈsindrəʊm] نشانگان بلوخ سولزبرگر/ بی اختیاری رنگدانه ای {ا}: یک سندرم غالب کشنده مرتبط با X در مردان که از ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

immotile cilia syndrome [ɪˈməʊtaɪl ˈsɪl. i. ə ˈsindrəʊm] نشانگان مژک های بی حرکت {ا}: وضعیتی که در آن مژک ها ( زوائد مویی شکل سلول های بافت پوششی ) ب ...

پیشنهاد
٠

immotile cilia syndrome [ɪˈməʊtaɪl ˈsɪl. i. ə ˈsindrəʊm] نشانگان مژک های بی حرکت {ا}: وضعیتی که در آن مژک ها ( زوائد مویی شکل سلول های بافت پوششی ) ب ...

پیشنهاد
٠

immotile cilia syndrome [ɪˈməʊtaɪl ˈsɪl. i. ə ˈsindrəʊm] نشانگان مژک های بی حرکت {ا}: وضعیتی که در آن مژک ها ( زوائد مویی شکل سلول های بافت پوششی ) ب ...

پیشنهاد
٠

Imerslund Grasbeck syndrome [ɪˈmɜːslʌnd ɡrɑːsbek ˈsindrəʊm] نشانگان ایمرسلوند گراسبک {ا}: نوعی کم خونی مگالوبلاستیک و کمبود کوبالامین که با سوء جذب ا ...

پیشنهاد
٠

Imerslund Grasbeck syndrome [ɪˈmɜːslʌnd ɡrɑːsbek ˈsindrəʊm] نشانگان ایمرسلوند گراسبک {ا}: نوعی کم خونی مگالوبلاستیک و کمبود کوبالامین که با سوء جذب ا ...

پیشنهاد
٠

Imerslund Grasbeck syndrome [ɪˈmɜːslʌnd ɡrɑːsbek ˈsindrəʊm] نشانگان ایمرسلوند گراسبک {ا}: نوعی کم خونی مگالوبلاستیک و کمبود کوبالامین که با سوء جذب ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

hyperviscosity syndrome [haipəvɪsˈkɒsɪti ˈsindrəʊm] نشانگان بیش گران رَوی {ا}: چندین سندرم مرتبط با افزایش غلظت و کاهش سرعت جریان خون. یک نوع که ناشی ...

پیشنهاد
٠

hyperviscosity syndrome [haipəvɪsˈkɒsɪti ˈsindrəʊm] نشانگان بیش گران رَوی {ا}: چندین سندرم مرتبط با افزایش غلظت و کاهش سرعت جریان خون. یک نوع که ناشی ...

پیشنهاد
٠

hyperviscosity syndrome [haipəvɪsˈkɒsɪti ˈsindrəʊm] نشانگان بیش گران رَوی {ا}: چندین سندرم مرتبط با افزایش غلظت و کاهش سرعت جریان خون. یک نوع که ناشی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

hyperostosis frontalis interna [ha‍ipərəstˈə‍ʊsis frʌntˈɑːliz intɜːnə‍] Morel’s syndrome Morel’s syndrome [mə‍ʊrelz ˈsindrəʊm] نشانگان مورل/ استخوا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

hyperostosis frontalis interna [ha‍ipərəstˈə‍ʊsis frʌntˈɑːliz intɜːnə‍] Morel’s syndrome Morel’s syndrome [mə‍ʊrelz ˈsindrəʊm] نشانگان مورل/ استخوا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

hyperostosis frontalis interna [ha‍ipərəstˈə‍ʊsis frʌntˈɑːliz intɜːnə‍] Morel’s syndrome Morel’s syndrome [mə‍ʊrelz ˈsindrəʊm] نشانگان مورل/ استخوا ...

پیشنهاد
٠

hyperostosis frontalis interna [ha‍ipərəstˈə‍ʊsis frʌntˈɑːliz intɜːnə‍] Morel’s syndrome Morel’s syndrome [mə‍ʊrelz ˈsindrəʊm] نشانگان مورل/ استخوا ...

پیشنهاد
٠

hyperostosis frontalis interna [ha‍ipərəstˈə‍ʊsis frʌntˈɑːliz intɜːnə‍] Morel’s syndrome Morel’s syndrome [mə‍ʊrelz ˈsindrəʊm] نشانگان مورل/ استخوا ...

پیشنهاد
٠

Dutch type periodic fever [dʌtʃ taip piəriɒdik 'fi:və] hyperimmunoglobulinemia D syndrome hyperimmunoglobulinemia D syndrome ( HIDS ) [haipəimjʊnə ...