پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (١٠,٩٠١)
نورما ( اسم ) : نمایی از جمجمه از یکی از چندین موقعیتی که می توان آن را توصیف یا اندازه گیری کرد.
نوما ( اسم ) : عفونت قانقاریایی دهان که گسترش می یابد و صورت را درگیر می کند. نوما شکل شدید التهاب لثه زخمی است که معمولاً در افراد ضعیف یا کم تغذیه ...
نوکاردیازدگی ( اسم ) : بیماری ناشی از باکتری های جنس نوکاردیا که عمدتاً ریه ها، پوست و مغز را تحت تأثیر قرار می دهد و منجر به تشکیل دمل هایی می شود.
نوکاردیا مادورا ( اسم ) : گونه ای نوکاردیا که با بیماری پای مادورا مرتبط است.
نوکاردیای سیارکی ( اسم ) : گونه ای نوکاردیا که باعث نوکاردیا زدگی می شود.
نوکاردیا ( اسم ) : سرده ای از باکتری های گرم مثبت غیر متحرک میله ای یا رشته ای که در خاک یافت می شوند و برخی از آنها برای انسان و حیوانات بیماری زا ه ...
گاز خردل ( ا ) : مایع روغنی بی رنگی که بخار آن یک محرک قوی و تاول زا است و در سلاح های شیمیایی استفاده می شود.
نیتروژن خردل ( ا ) : یک ترکیب سمی در ساختار شبیه گاز خردل که در درمان سرطان مهم است.
تعادل یا تراز نیتروژن ( اسم ) : رابطه بین نیتروژن وارد شده به درونِ بدن و نیتروژن دفع شده که بیانگر تعادل بین ساخت و تجزیه توده بدن است. تعادل منفی ن ...
اکسید نیتریک ( NO ) ( اسم ) : یک واسطه گازی مهم که در تظاهرات گَندایی و شوک گَندایی نقش دارد.
آمید ( اسم ) : ماده ای که از آمونیاک با جایگزینی یک اتم هیدروژن با یک فلز به وجود می آید.
نیکوتین آمید ( اسم ) : آمیدِ اسید نیکوتینیک
سازمان ملی آموزش خدمات سلامت ( NHSTA ) ( اسم ) : ( در بریتانیا ) یک نهاد قانونی که در سال 1983 برای شناسایی نیازهای آموزشی، تدوین، هماهنگی، و توسعه س ...
پی گسلی/ عصب قطعی ( اسم ) : آسیبی که در آن عصب قطع می شود.
عصب سیفلیس ( اسم ) : سیفلیس موثر بر دستگاه عصبی
عصب تود شنوایی ( اسم ) : تودینه ای خوش خیم با رشد آهسته غلاف عصب دهلیزی
پی تار گوشت چنگار ( ا ) : تودینه ای بدخیم که از اعصاب کوچک پوستی منشأ می گیرد، به صورت موضعی تهاجمی است و استعداد دست اندازی دارد.
عصب پایانه تود ( اسم ) : تودینه بدخیم عصب پایانه شبکیه چشم
تودینه عصبی غدد درون ریز ( ا ) : تودینه ای که یاخته های های آن دارای ریزدانه های های ترشحی هستند و از نورواکتودرم منشأ می گیرند.
عصب جمجمه/ کاسه مغز ( اسم ) : بخشی از جمجمه که مغز را در بر می گیرد.
عصب تنده تود ( اسم ) : یک تودینه بدخیم متشکل از یاخته های عصبی رویانی
عصب تنده ( اسم ) : هر یک از یاخته های عصبی جنین که باعث ایجاد عصب یاخته می شود.
پی نیام تود ( اسم ) : یک تودینه خوش خیم با رشد آهسته که از پی نیام لیف عصبی نشات می گیرد.
پی نیام تود ( اسم ) : یک تودینه خوش خیم با رشد آهسته که از پی نیام لیف عصبی نشات می گیرد.
عصب گشادی ( اسم ) : روش جراحی برای کش دادن عصب محیطی
روان خسته ( ا ) : فرد مبتلا به روان خستگی ■ روان خسته ( ص ) : مربوط به یا در اثر روان خستگی
روان خستگی ( اسم ) : مجموعه ای از نشانه های روانی و جسمی، از جمله خستگی، تحریک پذیری، سردرد و سرگیجه که می تواند ناشی از آسیب های عضوی مانند ضربه به ...
عمل نسبیت ( اسم ) : عمل جراحی که در ابتدا برای صاف کردن آلت تناسلی منحنی مادرزادی طراحی شد، اما اکنون بیشتر برای اصلاح انحنای آلت تناسلی ناشی از بیما ...
کلیه بینی ( اسم ) : بررسی داخلی کلیه
سنگ کلیه شکافی تراپوستی ( اسم ) : سنگ کلیه شکافی که از طریق کلیه بینی انجام می شود که از طریق مجرایی در سطح پوست به درون کلیه عبور داده می شود.
نوعروق زایی مشیمیه ای ( اسم ) : رشد عروق غیرطبیعی که از مشیمیه مشتق شده و یک غشای نوعروقی مشیمیه ای را در فضای زیر بافت پوششی رنگدانه شبکیه تشکیل می ...
نوعروق زایی ( اسم ) : تشکیل غیر طبیعی عروق خونی جدید و شکننده، معمولاً در پاسخ به کم خون رسانی
نوبنداره ( اسم ) : ماهیچه یا کاشتینه جایگزین شده برای بنداره غیرموجود یا بی اثر
نوواژه گویی ( اسم ) : ابداع کلماتی که معانی به آنها متصل است و می تواند نشانه ای از یک بیماری روانی مانند روان گسیختگی باشد.
منفی گرایی منفعل یا غیرفعال ( اسم ) : منفی گرایی که در آن، فرد موفق به همکاری نیست و در روان گسیختگی و افسردگی دیده می شود.
منفی گرایی فعال ( اسم ) : منفی گرایی که در آن، فرد برخلاف آنچه از او خواسته می شود عمل می کند.
بافت مرده کننده ( صفت ) : مشخص شونده توسط یا ایجادکننده بافت مردگی
نیام آماسِ بافت مرده کننده ( اسم ) : عفونت باکتریایی لایه نیام زیر پوست توسط استرپتوکوک نوع A که باعث بافت مردگی و تولید سم ایجادکننده شوک و نارسایی ...
مرده گُشنابی ( اسم ) : وجود گُشناب مرده یا بی حرکت در مایع منی
بافت میری/ مرده زیستی ( اسم ) : فرآیندی تدریجی که در آن، یاخته ها عملکرد خود را از دست داده و می میرند.
نکاتور ( اسم ) : سرده ای از نخسانه های انگلی که در روده کوچک زندگی می کنند
( صفت ) : 1. زایشی/ تولدی: مربوط به تولد یا زادروز 2. باسنی: مربوط به باسن
RHINOPHARYNX
ریزچشم ( اسم ) : یک چشم مادرزادی کوچک که در آن تمام ساختارها به طور متناسب کوچک شده اند.
خال مادرزادی توت فرنگی ( اسم ) : یک توده قرمز برآمده، متشکل از رگ های خونی کوچک، که معمولاً روی صورت ظاهر می شود و در ماه اول زندگی به سرعت رشد می کن ...
خال مادرزادی مویرگی ( اسم ) : تغییر رنگ دائمی مایل به ارغوانی، متشکل از رگ های خونی کوچک، که ممکن است در هر جایی رخ دهد، اما معمولاً در نیمه بالایی ب ...
پارامیکسو ویروس ( ا ) : میکسوویروس عامل ایجاد کننده سرخک، اوریون و پارا آنفولانزا
اورتومیکسو ویروس ( ا ) : میکسو ویروس عامل بیماری های دستگاه تنفسی، به ویژه آنفولانزا
لیزابه تودی ( ص ) : مربوط یا شبیه به لیزابه تود
لیزابه تود دهلیزی ( اسم ) : تودینه قلب، معمولاً در سمت چپ، که از دیواره تقسیم کننده دو حفره فوقانی نشأت می گیرد و نشانه های آن ممکن است شامل تب، سستی ...