Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مخارج: expenditure

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حکمفرما شدن: dominate=

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راضی بودن به کاری: consent=

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امر و نهی کردن: boss around=

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take precedence over: ارجحیت داشتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دچار ضعف شدن: dilute

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

juridic: ju�rid�i�cal variants: or less c ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feel loved: Feeling loved means feeling importa ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریختن داخل مکانی: pour in

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جواب پس داده: adj sophisticated

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راهی شدن: ( slang ) head out

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بهتر از واقعیت نشان دادن: flatter ۱ ) چاپلوسی کردن ۲ ) بهتر ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کشیده نشان دادن: elongate=

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرموج: choppy

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صاف و براق: ( موی سر ) sleek

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مجذوب شدن: 1 ) fascinate 2 ) captivate

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جلب کردن: garner جلب کردن به سمت خود کشیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جلب کردن: garner جلب کردن به سمت خود کشیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شرکت کننده: attendance

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرزده رفتن به: drop by=

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرزدن به: drop by

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پرو کردن: try on=

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرو کردن: try on=

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اطلاعات موثق: hard facts

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمان مرخصی: time off=

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوربین ویدئویی: camcorder

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مستاصل: desperate

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با ناامیدی: desperately

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از فرط استیصال: desperately

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به شدت: desperately

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لباس پوشاندن: habilitate

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مراقبت نمودن: habilitate

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

massacre: race massacre قتل عام نژادی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارتباط برقرار کردن: reach out= interact= تعامل داشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارتباط برقرار کردن: reach out= interact= تعامل داشتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مورد مواخذه قرار دادن: slam

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مورد انتقاد قرار دادن: Slam

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مورد سرزنش قرار دادن: Slam

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جشن بزرگ: blowout

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همخوانی داشتن: resonate

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیچیدن در: resonate

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فاسد شدن: fester

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hunchbacked: پشت خمیده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پشت خمیده: Hunchbacked

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بلغور کردن: mumble

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حبس ابد: life sentence

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دستگیر شدن: apprehend

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تبرعه شدن: acquit

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تبحر: expertise

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خدمت نظام وظیفه: conscription= servitude=

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برگزیده شدن: appoint

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دق دلی خالی کردن: wreak

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دق دلی خالی کردن: wreak

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تسلیم کردن: intrigue

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گرفتار کردن: intrigue

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی رو دربایستی: candid

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همین: that's all

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

همین: that's all

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صدای شبیه به اه ایجاد کردن: sigh

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صدای اه مانند: sigh

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اخ: ouch

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بریده بریده نفس کشیدن: gasp

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حالت خفقان پیدا کردن: gasp

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به خفقان افتادن: gasp

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تحولی: transitional

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رابطه ای را بهم زدن: Break up

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اقرار کردن: Declare

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کاناپه کوچک: love seat

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همانی: the same

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الکترونیکی پول پرداخت کردن: Wire

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الکترونیکی پول انتقال دادن: wire

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرشته شانس: angel of luck

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

juvenile diabetes: دیابت کودکان

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشکال تراشی: hindrance

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تازه وارد: freshman fresher

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بازگویی: rehearsal

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک به یک ذکر کردن: enumerate

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افزودن بر: beef up

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تقویت کردن: beef up

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گواهی دادن: authenticate

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گواهی دادن بر: authenticate

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کنسل کردن: call off

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چشم پوشی کردن: forgo=

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

featuring: در فیلم و سینما و تلویزیون به معنی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سازش دادن: reconcile

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مصالحه کردن: reconcile

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فعلا: for the time being

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جراحی زیبایی: cosmetic surgery plastic surgery

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sex reassignment: تغییر جنسیت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تغییر جنسیت: sex reassignment=

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تغییر جنسیت: sex reassignment=

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متلک شنیع گفتن: molest ازار رساندن، اذیت کردن، آزا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فریبنده: Glamour

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transphobic: adj ترنس هراس یا متنفر از افرادی ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کم اهمیت قلمداد کردن: trivialize

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مسئله غامض: dilemma

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

احتمالا: arguably

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نمایش دادن: premiere

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انتقاد پر سر و صدا: ( Slang ) flak

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوباره برقرار کردن: reinstate

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کنار هم گذاشتن: juxtapose

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رحم امدن: relent

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فریاد زدن: holler

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فریاد زدن: holler

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوی استقامت: long - distance

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مبرم: dire

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متواری ساختن: take away دور کردن ( شدن ) ( دور ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excessive force: زور ( خشونت ) بیش از اندازه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

force of the blow: قدرت ضربه 1 ) exertion or the use o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تفرقه انداز: disruptive

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خطاکار: culprit

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مدیر عامل: CEO ( Chief Executive Officer )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you're on: قبوله

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سبک مغز: moron

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evil: ( عامیانه ) نامردی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به عبارتی: in a sense

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیر دریایی: walrus

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نظری ندارم: I have no idea

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نظری ندارم: I have no idea

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i have no idea: نظری ندارم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الت تناسلی: penis

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محکم بستن: tie up

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رعایت کردن: comply with رعایت کردن ( مقررات و ق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیروی کردن از: comply with پیروی کردن از ( قوانین ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیروی کار: labor work

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خدمات دولتی: State Utilities

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایین نامه: code of practice= آیین نامه کاری

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به کار خوردن: avail

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فایده داشتن: avail

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابی و خاکی: amphibious

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناتوان ساختن: Paralyze

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گسیل کردن: expedite

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوباره جان گیرنده: resurgent

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دانشجو دانشکده افسری: cadet

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ریدن: suck خراب کردن کاری ( در کاری مثلا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابهام امیز: vague

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عاری از جزئیات: sketchy

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دراوردن: put out

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیرون کشیدن: put out

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غلت زدن: roll over

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وانمود کردن به تسلیم: roll over

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از شر چیزی خلاص شدن: off the hook

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از گرفتاری خود را نجات دادن: off the hook

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از مهلکه خود را بیرون کشیدن: off the hook

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مغشوش کردن: derange

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درهم و برهم کردن: derange

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هول کردن: horrify

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دهشت زده کردن: horrify

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به ترس انداختن: horrify

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دسیسه و توطئه: cabal

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تخمین زدن: reckon

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به حساب اوردن: reckon

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهم ریختگی: turmoil

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

execs: مدیران ( اجرایی ) abbreviation of ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از پیش: beforehand

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بصورت فزاینده: exponentially

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exponentially: بصورت تصاعدی/فزاینده increasingly ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به طور فزاینده: exponentially

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under levered: Describing a company with too littl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اظهارنامه مالیاتی: tax return

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شوخی سرکاری: hoax شوخی فریب آمیز

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بالکل: in its entirety=

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کودک ازاری: pedophilia

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکتب فکری: cult

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدجنسی: vice

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that sounds great: خیلی خوبه!

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عوضی: ( slang ) dick

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that sounds incredible: فوق العاده ست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what you talking about: چی داری میگی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's the one: that's the one. خودشه. ⭐⭐⭐ is t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that's the one: that's the one. خودشه. ⭐⭐⭐ is t ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot chick: دختر خیلی سکسی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hot chick: دختر خیلی سکسی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست مالیدن به: fondle عشقی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عصبانی کردن: ( slang ) piss off

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit: 1 ) ( عامیانه ) ترتیب ( کسی را ) د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترتیب کسی را دادن: hit از لحاظ جنسی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you pig: کثافت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bagel: پیراشکی ( US ) bagel guy پیراشکی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خراب کسی بودن: to be mess about someone

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قرار عاشق ها: tryst

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمایل به یک طرف: bias

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مورد تکریم قرار دادن: revere

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

احترام گذاردن: revere

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مانع شدن: bar

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep waving: دست تکان دادن، بای بای کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as often as: به اندازه ای که هر چقدر که ✅هر وقت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as often as: به اندازه ای که هر چقدر که ✅هر وقت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مواجهه شدن: confront

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نامزد شدن: engage

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دلالت ضمنی داشتن بر: imply

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زبانه: tong

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نرم و براق: sleek ( for hair )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موی کوتاه: crop

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موی پرموج: choppy

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ram down one's throat: ( informal ) to try to force somebo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لوبیا سبز: string bean

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

محروم از محبت: unloved

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دعای قبل از خوراک: grace

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you son of a bitch: حرومزاده توئه حرومزاده

٨ ماه پیش

مدال‌های Farhood