Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خمیازه: He stretched and yawned lazily

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vacant: Too many apartments are lying vacan ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barracks: . E. g the impending problem of foo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gag: [verb] ✔️عق زدن، حالت تهوع پیدا کرد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atrocity: . . . A: That's a mistake that wil ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

successive: The advertising manager had written ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scammer: ?Do you think it is good to make fr ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chew out: ⭐chew someone out⭐ :Meaning ✅to tel ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get along with: معنای دوستان: ✔️ ارتباط خوب و ملایم ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dissent: مخالفت، نظر مخالف Anyone wishing to ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take food: غذا خوردن مصرف غذا داشتن

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run from: فرار کردن از

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chopper: آمریکا خودمانی: هلی کوپتر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

he's not going to make it: اون از پسش بر نمیاد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

custom duties: حقوق ( عوارض یا هزینه های ) گمرکی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dry tripping: خشک کردن چیزی با دست زدن ( لمس مکرر ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fracture: شکاف - از هم گسیختگی I am in compl ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

station: موقعیت/مقام/رتبه اجتماعی A: It's a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alight: به آتش کشیده شده، شعله ور، مشتعل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggregate: [Noun] مجموع Canada is one of the ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bunker: :Meaning a bunker is a place, usua ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bombshell: بمب خبری - خبر ناگهانی ( معمولا بد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

save up: پول پس انداز کردن به قصد خرید چیزی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reductive: ⁦✔️⁩رو به کاهش، کاهشی Interview Ju ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disastrous: ⁦✔️⁩مصیبت بار، فاجعه آمیز Seascape ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sharply: معنای دوستمون ۱ ) به وضوح - آشکارا ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demographic: a demographic spread تنوع بخشی آمار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agency: نیرو، نیروی فعال، فعالیت، پویایی . ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

protracted: ?What do you usually do during a br ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cause: یک معنی کمتر شناخته شده ش که بیشتر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mess up: مثال: Do you like to walk on your ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high end: adj با بالاترین کیفیت - لاکچری - در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross out: cross something out to draw a line ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provocateur: دست نشانده - محرک ( ناآرامی و اغتشا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distinctly: I distinctly remember Jane saying t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intolerance: ( پزشکی ) حساسیت نسبت به چیزی - آلر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fret: ( با جویدن یا مالیدن یا خاصیت اسیدی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jaded: What’s the difference between young ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deceptive: Adj آب زیر کاه گول زننده غلط انداز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cautionary tale: ✅معنای دوستان درس عبرت - حکایت عبرت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pertinent: Which do you prefer to use for writ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rooster: :SYN Cock ✔️خروس . . . [Pantomim ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flowery: ✅مانند گل، گلبو ?What kind of per ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serve to: معنای دوستان: ✔️به درد خوردن، خدمت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criminal court: ✅دادگاه کیفری ✅دادگاه رسیدگی به اعم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give check: چک کردن، ( کاری یا کسی را ) بررسی ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

far into: به فاصله زیاد درون. . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interrogate: VERB ۱ ) بازجویی کردن - بازپرسی کرد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impetus: The market highs have provided an i ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of time: I'd like to continue this discussio ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: ✔️ توجه یا علاقه ی خود را به چیز دی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

torrential: ⁦✔️⁩سیل آسا Torrential rain and gal ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thanks for the drink: بابت نوشیدنی ممنون.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mescaline: نوعی ماده مخدر توهم زا است.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

existent: Existence = وجود - هستی Noun ▪️▪️▪️ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

morbid: ?Why are we on such a morbid subjec ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patriarchy: . E. g A Lotus playwright is making ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break habit: ترک کردن عادت ( معمولا منفی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

experiment with: ✔️ experiment ( with something ) t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wasabi: نوعی ترب کوهی - ترب ژاپنی 🗣️[وُ س ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

done with: ✔️ تمام کردن - پایان دادن ( مسئله ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gag order: Noun ( UK gagging order ) ( also ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

freed: Recently freed from the service of ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recruitment: اشتغال recruitment crisis بحران اش ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orthopaedic: Childrens Orthopaedic Clinic کلینیک ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that far: تا انجا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's an emergency: یه کار فوری - فوتی پیش اومده e. g. ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

may god give it back to you: ✔️ خدا عوض ت بده e. g. I'm dying, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

an apple a day keeps the doctor at bay: Alternative form an apple a day kee ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as you make your bed so you must lie in it: 🔰made one's bed. . . lie in it🔰 P ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

an ounce of prevention is better than a pound of cure: :Alternative forms - prevention is ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

an ounce of prevention is worth a pound of cure: :Alternative forms - prevention is ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a watched kettle never boils: :Alternative forms a watched pot ne ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

barking dogs never bite: :Alternative forms barking dogs sel ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low cut: Wear ⭐the low - cut blouse⭐ with yo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that's all: همین. یا همش همینه.

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contain: ✔️ جلوگیری کردن - باز داشتن - محدود ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haphazard: Definition: adj 1 ) lacking any obv ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spin off: ✔️ تشکیل یک زیرمجموعه شرکتی جدید از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intricate: ✔️ پر از جزئیات ظریف و درهم پیچیده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heartbreaking: Was there a time that you felt disa ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feasible: ?Where do you usually run - I use ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commute: ✅ ( حقوق - در مورد مجازات ) تخفیف د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nevertheless: ( معمولا در عبارت منفی بخش دوم مطلب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ransomware: . E. g U. S. charges Venezuelan doc ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accomodate: ✅همراهی کردن - تطابق یافتن - خود را ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get into: ✅to become interested in an activit ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rollover: ✔️ چپ شدن - واژگون شدن جرثقیل و غیر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engaging: ✔️ مشغول کننده - درگیر کننده ( از ج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pad: نصب تجهیزات مکانیکی روی فونداسیون: ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concussion: معنای آبادیس ✅ضربه ( به طور شدید ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ward off: A daily intake of 20 mg of vitamin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tummy: Tummy Vs Pot belly the difference ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endow with: ✔️ بهره مند شدن - ( استعدادهای خداد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vitriol: [noun] تندی، زنندگی، تلخی Now, Isr ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respective: مربوطه E. g. films such as Nichola ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beggars can't be choosers: :Alternative forms Beggars cannot b ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't count your chickens before they're hatched: :Alternative forms - don’t count y ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't count your chickens before they hatch: :Alternative forms - don’t count y ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cry over spilled milk: OR Don't Cry over spilt milk 🔰cry ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sneered at: e. g. Bradley Cooper was Hollywood ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

press charges: بصورت رسمی کسی را به انجام یک جرم/ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rowdy: ⁦✔️⁩پر سر و صدا I'm getting compla ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

permanently: I'm not going to live here permanen ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first class: That is so first class =خیلی عالیه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cub: noun. the young of certain animals, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arraignment: Trump will turn himself in on Tuesd ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

staple: become a staple in/of جزء اصلی/جدا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

logical: E. g. The next logical step was for ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impediment: SYN: hindrance . . . And this co ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tick off: ✅ ( خودمانی ) خشمگین کردن، عصبی کرد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a haircut: e. g. How often do you go to a bar ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warn off: . e. g Iran says it warned off US N ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tapping: اشاره دوستان: ✔️ در صنعت به معنی ان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

haste makes waste: ضرب المثل، با معادل فارسی: *عجله کا ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tastee: طعم دار for example; tastee wheat T ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polysemous: =multiple meanings

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

petrol tank: باک بنزین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slam: ✔️شدیداً مورد انتقاد قرار دادن 👈� ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

screech: Tires Screeching Engine Stops

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pave the way for: هموار کردن مسیر برای رسیدن به چیزی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

portmanteau: . e. g Daewoo ( /ˈdeɪwuː/ DAY - woo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that's my bad: اشتباه از من بود

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

police custody: بازداشت پلیس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continue with: ادامه دادن به . . . They continue ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

god is great: الله اکبر

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smear: 🗣️ سْ میٖ یِر ۱ ) بدنام یا هتک آبر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irresistible: Take up space review: the irresisti ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

repent: Raisi, whose hardline government fa ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

covet: . . . ?A: What did Lecter say abou ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a toll on: :Meaning 1 ) to have a serious, bad ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mutiny: Russia: Wagner mutiny shows real cr ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stumbling block: Stumbling Block ✔️ An obstacle, phy ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beset: . e. g Saanich: a sea of single fam ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rerun: نمایش مجدد ( فیلم و غیره ) You ca ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go around in circles: go/run around in circles to keep ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's quite amazing: جداً حیرت انگیزه.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

it's easy to be wise after the event: :Derived term be ) wise after the e ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

necessity is the mother of invention: ⭐necessity is the mother of inventi ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didn't think he would disappear: چه میدونستم میذاره میره. e. g. I ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there now: خیلی خُب توئم! - خوبه حالا توئم دیگ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he would only eat from my hand: از دست هیشکی جز من غذا نمی خورد. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ablaze: به آتش کشیده شده، شعله ور شده It ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farce: ✅نمایش مسخره و مضحک A Lotus playwr ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

luxury: ✅مایه لذت ( سرشار از لذت ) ✅مایه د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slap: چَک زدن در گوش کسی - سیلی زدن - کشی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frivolous: ✅بیهوده و بی نتیجه ✅احمقانه ?How g ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

like a bull in a china shop: :Derived term Bull in a China Shop ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

champ at the bit: ⭐Chomp ( Champ ) at the Bit⭐ Meanin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

here you go: بفرما!

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what a mind job: ( جمله تعجبی ) بابا تو دیگه کی هستی ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homogenized: Corporations have a crucial influen ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the long run: در بلندمدت - در دراز مدت - در طولان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

limbo: ۱ ) وضعیت برزخی - وضعیت نامعلوم و ن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comfortably: e. g They'll have enough money to l ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

courtroom: e. g. You're looking at live pictur ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orderly: noun دستیار کمکی، خدمه An orderly ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simmering: . e. g Taiwan displays its own 'Ukr ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boot camp: ✔️ دوره آموزشی کوتاه و فشرده . e. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in demand: ✔️ مورد درخواست، ( کالا ) دارای خوا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have cold feet: :Meaning To “have/get cold feet” is ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come again: come again E. g. It may take many ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ask someone for something: از کسی چیزی خواستن یا تقاضا کردن - ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how would you know: از کجا میدونی که. . . - چجور میدونی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let someone in somewhere: let someone in somewhere اجازه تو ر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

those bastards: بی شرفا - حروم لقمه ها e. g. Thos ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gale force: ◾ ( باد ) شدید [Bad Weather] [Collo ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wand: عصا، ترکه، چوب With a wave of her ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold liable: hold ( someone ) responsible : to b ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حالت: expression حالت، حالت چهره He didn' ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uneasy: Makes me uneasy منو عصبی میکنه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang up on sb: توضیح: "با لحن و حالت حاکی از نارا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you got your father's eyes: چشات به بابات رفته

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازادی عمل: free rein=

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parlor trick: :Meaning a usually simple trick or ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mom and pop store: ( دکان و غیره که توسط اعضای یک خانو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsung: ⁦✔️⁩ناشناخته، گمنام Archaeology ‘P ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep in line: ( مجبور به ) اطاعت کردن وادار به اط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

red herring: 💎Red Herring💎 Meaning: A mislead ...

١١ ماه پیش

مدال‌های Farhood