پیشنهاد
٠

estimated date of delivery ( EDD ) برآورد تاریخ زایمان، همچنین به عنوان تاریخ مورد انتظار زایمان و تاریخ سررسید برآوردی یا صرفاً سررسید شناخته می شو ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

( پزشکی ) مراقب بهداشت منبع: ترجمه تخصصی ایرانیان

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زمان بندی منبع: دیکشنری دکتر باطنی

پیشنهاد
٠

press charges ( against someone ) ( علیه کسی ) اقامه دعوی کردن ( علیه کسی ) اعلام جرم کردن ( علیه کسی ) شکایت کردن منبع: دیکشنری دکتر باطنی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دسته دسته، فوج فوج، گروه گروه منبع: دیکشنری دکتر باطنی Example: Battle of Britain An extended campaign from July 1940 to the spring of 1941 in which ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

( IRB: The Institutional Review Board ) ترجمه پیشنهادی 1: هیئت بررسی سازمانی/هیئت بازنگری سازمانی توضیح: کمیته بررسی اخلاقی که برای بررسی پیشنهادهای ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٨

score [اسم] موسیقی متن Example 1: Clint Mansell won the award for best original score. کلینت منسل� برنده جایزه بهترین موسیقی متن شد� Example 2: ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Tracking shot نمای متحرک نمایی که با دوربین متحرک گرفته شود. دوربین ممکن است بر ارابه ای که روی ریل حرکت می کند سوار باشد و یا ارابه روی ریل نباشد و ...

پیشنهاد
١

it takes a village to raise a child ( proverb ) بچه ( کودک ) را اجتماع بزرگ می کند ( پرورش می دهد ) بچه در اجتماع بزرگ می شود برای بزرگ کردن یک ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

reauthorization ( n ) تصویب مجدد EX: the reauthorization of the Federal Surface Transportation Bill تصویب مجدد لایحه حمل و نقل سطحی فدرال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

bad ( adj ) نامناسب، نامطلوب Do not use the lawnmower in bad weather conditions, especially when there is a risk of lightning. This decreases the r ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

dust ( n ) گرد و خاک، گرد و غبار، گرد، خاک، غبار دیکشنری دکتر باطنی Do not operate power tools in explosive atmospheres, such as in the presence of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

find ( بیماری ) تشخیص دادن Bowel cancer is one of the most common cancers and regular screening can help prevent it or find it at an early stage wh ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

put in چیزی را نصب کردن/کار گذاشتن/جاگذاشتن We're having a new shower put in. دادیم یک دوش جدید نصب کنند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

پزشک متخصص ( در بیمارستان های بریتانیا )