محمدجواد بیرانوند - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play stock market: سرمایه گذاری در بازار بورس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make observations: اظهار نظر بر اساس چیزی که فرد دیده، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make observations: اظهار نظر بر اساس چیزی که فرد دیده، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitterly: 1. ابراز احساس به گونه ای که احساسا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blunt: بلانت سیگاری است که سوراخ و با حشیش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

people from all walks of life: همه ی اقشار جامعه ( منظور از همه ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

publishing house: انتشارات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emerged: 1. شناخته شد 2. بیرون آمد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

packman: 1. فروشنده ی دوره گرد، فروشنده ای ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fast gas: یک سیلندر شارژر کِرِم یکبار مصرف که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast gas: یک سیلندر شارژر کِرِم یکبار مصرف که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jomo: کوتاه شده ی joy of missing out میبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tech neck: گردن دردی که افراد ممکن است در نتیج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tech neck: گردن دردی که افراد ممکن است در نتیج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شت تست: یه دستیِ زنانه: سوال های بسیار چالش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شت تست: یه دستیِ زنانه: سوال های بسیار چالش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شیت تست: تلفظ صحیح این عبارت شِت تست میباشد. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capricorn: برج جدی دهمین علامت طالع بینی در زو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sheffield: شهر و کلان شهر مستقلی در شمال انگلس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheffield: شهر و کلان شهر مستقلی در شمال انگلس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goblin mode: حالت تمرکز و بهره وری شدید، معمولاً ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my heart melted: احساس عشق، محبت یا همدردی با کسی یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

melted feelings: احساساساتی که به یکباره نسبت به کسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

melted feelings: احساساساتی که به یکباره نسبت به کسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deplatforming: فرآیند حذف یک فرد یا سازمان از یک پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deplatforming: فرآیند حذف یک فرد یا سازمان از یک پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cockold: کالولد یا فاخته گری به عنوان یک انح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

copypasta: از این کلمه می توان برای اشاره به ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

copypasta: از این کلمه می توان برای اشاره به ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

place lag: اصطلاحی است که برای توصیف احساس نات ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

place lag: اصطلاحی است که برای توصیف احساس نات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trip stacking: کلمه ای ترویج یافته، بین افرادی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trip stacking: کلمه ای ترویج یافته، بین افرادی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nail biting finish: 1. پایان هیجان انگیز 2. پایان استرس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a box office flop: فیلم ناموفق گیشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a box office flop: فیلم ناموفق گیشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hopes are dashed: امید ها از دست رفته است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hopes are dashed: امید ها از دست رفته است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ski jumping: در ورزش اسکی جامپینگ یا پرش با اسکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ski jumping: در ورزش اسکی جامپینگ یا پرش با اسکی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

had a row: بحث و جدل یا دعوا داشتن ( بحث و جدل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

had a row: بحث و جدل یا دعوا داشتن ( بحث و جدل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inner city: یک اصطلاح کلی برای مناطق فقیرنشین ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a matter of opinion: اگر در مورد موضوعی بگویید a matter ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cycle time reduction: عبارتی مربوط به دنیای کسب و کار است ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cycle time reduction: عبارتی مربوط به دنیای کسب و کار است ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

romanization: مترادف فارسی آن لاتین نویسی میباشد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mumble rapper: مامبل کردن یعنی نامفهوم سخن گفتن. ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mumble rapper: مامبل کردن یعنی نامفهوم سخن گفتن. ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emacs: یک نرم افزار ویرایش متن که توسط جام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

erl: ERL یک سرواژه است: Electronic Resea ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

systemic disease: شرایط سلامتی بد که بر یک یا چند سیس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زاویه ی بی روح: ( اصطلاح نظامی ) مکانیست که در برد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرانه ی نزدیک: حاشیه ی رودخانه را کرانه میگویند. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرانه ی دور: حاشیه ی رودخانه را کرانه میگویند. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fabless manufacturing: تولید بدون ساخت: در این روش یک شرکت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silicon lottery: قرعه کشی سیلیکِن ( اصطلاحی در دانش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i do time in jail: وقت زیادی در زندان دارم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im on leave: من در مرخصی هستم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its a snap: خیلی آسان است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im off to demonstration: من میرم به تظاهرات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me give you a way: بذار یه جور دیگه بهت بگم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

record producer: موسیقیدانی است که علم کافی درباره ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

record producer: موسیقیدانی است که علم کافی درباره ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catatonic schizophrenia: روانگسیخگتی کَتِتانیک: نوعی از روان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strong collocation: همایند قوی: یک همایند قوی همایندی ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fixed collocation: Fixed collocations همایند های بسیار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weak collocation: همایند ضعیف: همایندهای ضعیف از کلمه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in broad agreement: به طور کلی موافق بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broad agreement: به طور کلی موافق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gin tonic: ترکیبی از مشروب جین و آب تونیک را ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ass whooped: 1. بدجوری کتک خورن. 2. همچنین در ر ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

Introverted (درونگرا)، extroverted ...

١ سال پیش

مدال‌های محمدجواد بیرانوند