دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٢٠٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
٧,٦٥٣
لایک
لایک
١٣
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٦ روز پیش
دیدگاه
٠

حمله گر، حمله کننده

تاریخ
٣ هفته پیش
دیدگاه
٠

سکس کردن، جماع کردن، گاییدن

تاریخ
٣ هفته پیش
دیدگاه
٠

منی، آب منی، اسپرم

تاریخ
٣ هفته پیش
دیدگاه
٠

احمق ، نادان

تاریخ
٣ هفته پیش
دیدگاه
٠

ساک زن، کسی که دهانش بخاطر ساک زدن زیاد بوی کیر میده

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The show was quite raunchy.
دیدگاه
٠

این نمایش کار بی ارزشی بود.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Sometimes I would go on the wagon for a few days then have a binge.
دیدگاه
٠

گاهی چند روزی مشروب نمی نوشم اما بعدش دلی از عزا در میارم.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
I'm on the wagon for a while. Cleaning out my system.
دیدگاه
٠

مدتی است که الکل مصرف نمی کنم تا بدنم پاکسازی بشود.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
My brother - in - law goes on the wagon for a month after Christmas every year.
دیدگاه
٠

برادر زنم هر سال تا یک ماه بعد از کریسمس از نوشیدن مشروبات الکلی پرهیز میکند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He was on the wagon for ten years, when he was living in Connecticut.
دیدگاه
٠

وقتی در کانکتیکات زندگی میکرد 10 سال بود که لب به مشروب نزده بود.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.