دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٣٠٩
رتبه در دیکشنری
٦,٤٩٧
لایک
٢٠
دیسلایک
٣
جدیدترین پیشنهادها
٢ ساعت پیش
٠
سوراخ هورنو ( بالای گنبدها برای عبور هوا و نور )
١ هفته پیش
٠
خواباندن، به صورت افقی قرار دادن
١ هفته پیش
٠
صدای چیلینگ صدای باز شدن صندوق پول فروشگاه آوایی که نشان میدهد پول زیادی که به کسی رسیده است
١ هفته پیش
٠
تمرین هامینگ در صداسازی که در آن تلاش میشود با دهان بسته آهنگی را بخوانند.
١ هفته پیش
٠
حیاط جلوی خانه/ حیاط ورودی اصلی
جدیدترین ترجمهها
٢ ساعت پیش
A central ring creates an ovular oculus which is the center - point of the space.
٠
حلقه مرکزی، چشمی بیضی شکل میسازد که نقطه میانی فضاست.
٣ ماه پیش
Sometimes I would go on the wagon for a few days then have a binge.
٠
گاهی چند روزی مشروب نمی نوشم اما بعدش دلی از عزا در میارم.
٣ ماه پیش
I'm on the wagon for a while. Cleaning out my system.
٠
مدتی است که الکل مصرف نمی کنم تا بدنم پاکسازی بشود.
٣ ماه پیش
My brother - in - law goes on the wagon for a month after Christmas every year.
٠
برادر زنم هر سال تا یک ماه بعد از کریسمس از نوشیدن مشروبات الکلی پرهیز میکند.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.