پیشنهادهای جهانمهر (٤٩٧)
پِلمیده به معنای" مالیده شده و پخش شده " در گویش همدانی
پِلمید به معنای" مالیده شد و پخش شد " در گویش همدانی
پِلمیدَن به معنای" مالیده شدن و پخش شدن " در گویش همدانی
تِلّیده به معنای" لِه شده " در گویش همدانی
تِلّید به معنای" لِه شد " در گویش همدانی
تِلّیدَن به معنای" لِه شدن " در گویش همدانی
تلفظ باستانی اوستایی نام هوشنگ پیشداد هائوشیانگها میباشد
هائوشیانگها = هوشنگ تلفظ باستانی اوستایی نام هوشنگ پیشداد در شاهنامه فردوسی
زَو آخرین پادشاه سلسله فریدونیان ( شاهنامه ) پسر طهماسپ و نواده فریدون تلفظ باستانی اوستایی نام نوذر اوزاوا یا زاب میباشد
تلفظ باستانی اوستایی نام نوذر پسر منوچهر و پدر توس و گستهم
نوذر = نائوتاریا
تلفظ باستانی اوستایی نام منوچهر : خورشید سیما
منوچهر = مانوشیثرا ( اوستایی ) : خورشید سیما
یایما = جمشید اصیل ترین تلفظ باستانی اوستایی نام جمشید جم پیشدادی ( شاهنامه فردوسی ) که در کتب و منابع پهلوی و هندو ( ریگ ودا ) مشترک است
ثْرایتانا = فریدون تلفظ باستانی اوستایی نام فریدون فرخ پیشدادی در شاهنامه فردوسی
گُستَهم تلفظ باستانی اوستایی نام این پهلوان " ویستوریو Vistorio " میباشد و به معنای : گشاینده و فاتح است و به احتمال بالا واژه انگلیسی Victor که ...
برتراز مادجی معادل پارسی الکترومغناطیسی Electromagnetic کلمه Elect یعنی : برگزیده و یا عصاره و جوهر ( بر، سر، گزین ) معادل پارسی "Electron" میتونه ...
گِرادِج مغناطیسی Magnetic این واژه صرفا به معنای آهنربایی نبوده و به هرگونه جامدات دارای گرانش منسوب میشود ، با این حساب معادل پارسی "جامد" که میشود ...
مادِج : مغناطیسی Magnetic این واژه صرفا به معنای آهنربایی نبوده و به هرگونه جامدات دارای گرانش منسوب میشود ، با این حساب معادل پارسی "جامد" که میشود ...
مَگنِزیا Magnesia ( سرزمین صخره های مغناطیسی ) : سرزمین صخره های مونث ، سرزمین خَرسَنگه ها Magnes ( صخره مغناطیسی ) : صخره مونث ، خَرسَنگه
مَگنِزیا Magnesia : سرزمین صخره های مونث ، سرزمین خَرسَنگه ها سرزمین صخره های مغناطیسی Magnes : صخره مونث ، خَرسَنگه
Magnes صخره مونث ، خَرسَنگه مَگنِزیا Magnesia : سرزمین صخره های مونث
: بزرگ ، درشت ، سنگین ، دشوار
نوترون Neutron = اَختَراز Neu مخفف کلمه Neuter یعنی : خنثی و بی جنس و اخته معنای واژه Tronیعنی : تَراز یا افزار تعامل و سامان و مایه
Tron : تراز ، افزار تعامل ، سامان ، مایه
کشور اساطیری توران یا فرهنگ آندرونووو ( Andronovo Culture ) از 2300 تا 900 سال پیش از میلادمسیح به مدت 1400 سال در سرتاسر آسیای مرکزی و ماوراءال ...
حشره دودُمّه همان گوش خزک که بدن سیاه و قرمز و ۲ دم تیغه مانند دارد در گویش همدانی
اَختَراز Neu مخفف کلمه Neuter یعنی : خنثی ، بی جنس ، اخته معنای واژه Tronیعنی : تَراز یا افزار تعامل و سامان و مایه معادل پارسی "Neutron" میتونه " اَ ...
معنای واژه Tronیعنی : تَراز ، افزار تعامل ، سامان ، مایه
اَختَراز Neu مخفف کلمه Neuter یعنی : خنثی ، بی جنس ، اخته معنای واژه Tronیعنی : تَراز یا افزار تعامل و سامان و مایه معادل پارسی "Neutron" میتونه " اَ ...
بَرتَراز کلمه Elect یعنی : برگزیده و یا عصاره و جوهر ( بر، سر، گزین ) معنای واژه Tronیعنی : تَراز یا افزار تعامل و سامان و مایه معادل پارسی "Electro ...
خَرسَنگه ( صخره مغناطیسی ) واژه "Magnes" هم به معنی "سنگ" است و هم از ریشه Magna به معنی : بزرگ و درشت ( =سنگین، دشوار ) و همچنین پسوند "es - " ...
کلمه مغناطیسی Magnetic از نام سرزمین Magnesia آمده واژه "Magnes" هم به معنی "سنگ" است و هم از ریشه Magna به معنی : بزرگ و درشت ( =سنگین، دشوار ) ...
منوسان و خوزان زرین کلاه که بر کشور پارس بودند شاه شاهنامه فردوسی خوز ( خوزستان ) = هوج ( شوش ) = تمدن ایلام باستان منوس = اَنشان ( جنوب ایلام باستان ...
گویش همدانی اصیل : پف کردن ، ورم کردن = پَندومیدَن
گویش همدانی اصیل : پف کرده ، ورم کرده
فرنجمشک = Melissa
چاقّالْداغ Chaqqaldagh یعنی : بسیار کثیف و آلوده ، داغمه بسته ، بد بو کسی که مدت طولانی حمّام نرفته باشد در گویش همدانی ؟
چاقّالْ داغ Chaqqaldagh یعنی : بسیار کثیف و آلوده ، داغمه بسته ، بد بو کسی که مدت طولانی حمّام نرفته باشد در گویش همدانی ؟
گویش اصیل همدانی گذاشتن و قرار دادن پ. ن: پَ وَرای شی نهار آبگوشت هَشتی ؟؟ : )
" بیور " به پهلوی
موثق ، قاطع ، معتبر ، مطمئن
همچنین به این حشره که بدن سیاه و قرمز و ۲ دم تیغه مانند دارد دودُمّه نیز گفته میشود
همچنین در گویش همدانی " وخسادن " هم گفته میشود
برخاستن ، در گویش همدانی
کَرویز معادل پارسی منطق
اصطلاح کنایه از بیکاری و سرگردانی : در خیابان راه میره و ساختمان متر میکنه
قلّاغ = کلاغ در گویش همدانی با تشدید گفته میشود
Ivory Coast کشور ساحل عاج در غرب آفریقا
تمدن دیلمون Dilmun Civilization در بحرین از ۳۰۰۰ تا ۵۳۸ قبل از میلادمسیح که در کتیبه های تمدن های بین النهرینی سرزمین زادگاه خدایان و مرکز تجاری پر ...