Amir Manzoori - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn away: رو برگرداندن از چیزی He turned awa ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispose: به معنی دفع کردن و دور انداختن، مثل ...

٢ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go through: یکی از معنی های اصلیش مخصوصا در محا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold someone back: مانع شدن مانع کار یا پیشرفت شدن عقب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make peace: آشتی کردن با مساله ای یا حقیقتی کنا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just for my benefit: فقط محض اطمینان من فقط محض خاطر من ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

repeat oneself: حرف هایی را دوباره/چندباره زدن مثا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immersion: در بحث یادگیری زبان به معنای یادگیر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

may possibly: ممکنه شاید برای تاکید بیشتر بر عدم ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haunt someone: اتفاق بدی که نمیشه فراموشش کرد، مثل ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scroll through: توی چیزی چرخیدن ( اینستاگرام، شبکه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

navigate something: توی چیزی چرخیدن و کاوش کردن naviga ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard on someone: سخت گرفتن به کسی و نامهربان رفتار ک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reach something: برای برداشتن چیزی دستت را دراز کنی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nontrivial solution: در حل یک معادله ریاضی، به معنای جوا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nontrivial task: کاری که ساده و سرراست نیست، کار دشو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be backed: حمایت شدن، پشتیبانی شدن، تحت حمایت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proxy army: گروه نظامی نیابتی گروه نظامی که توس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take off: being taken off something از چیزی ک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long lost relative: خویشاوندی که مدت زیادی میشه باهاش د ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for your troubles: به خاطر این که توی زحمت افتادی به ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well past night: آخر شب یا خیلی دیر ( زمانی که از نی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll get someone: الان صداش می کنم وقتی شخصی با کسی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a prescription filled: تهیه دارو از داروخانه بر اساس نسخه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give thought: I gave it a lot of thought یعنی خیل ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy mistake: اشتباه خوش یمن اشتباه خوب وقتی اشتب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you cool: معادل are you ok are you cool with ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep someone in line: تحت کنترل داشتن کسی و مدیریت کردن ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with all my might: با تمام وجود I love my country with ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave it alone: ولش کن، بی خیالش شو، ادامه نده I do ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

border zone: ناحیه بنابینی برای یک متغیر: مقاد ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leafstalk: ساقه برگ، مثلا ساقه کرفس stem به س ...

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های Amir Manzoori