پیشنهادهای زکریا مقتدری (١١)
تنفیذ در معنای حکومتی: به فرمان و حکم کسی روایی و اعتبار و نفوذ بخشیدن، فرمانروادهی، کارایی بخشی
"و هر غلامی که چنین بود روزبه و مبارز و شجاع بود. . . و اگر بنده به عمداً کاهلی کند. . . به ستم وی را روزبهی میاموز که وی به هیچ حال جلد و روزبه نشود ...
خودداری کننده از ستم و بدی به اراده ی خود، بی زیان
پرهیزاندن، برحذر داشتن، بازداری کردن، مانع شدن، دور داشتن
بارِ خاطر ( خطیب رهبر )
پاره دوز
واژه برساخته "پیشدار" میتونه برابر خوبی باشه به معنی از پیش داشتن یا از پیش صاحب و مالک شدن البته برابر دلنشین و گیراتر واژه "پیشمند" است که همان معن ...
شاید بتوان برابر آن را چنین گفت؛ رخکش یا رونگار
برابر پارسی برازنده: کارنما
تغییر و تصرف
معترض عنه: موضوع مورد اعتراض، مفادی که به آن اعتراض شده؛ به اصطلاح حقوقی، به رای دادگاه بدوی که مورد اعتراض قرار گرفته ونسبت به آن تجدید نظر خواهی شد ...