منصور ناصری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was all dead inside: من از درون مرده بودم

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i mean it: l kid you not جدی میگم

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what about me: پس من رو چی میگی؟ ؟؟ پس من چی؟

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

household tasks: کارهای خانه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

restraining area: منطقه ممنوعه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extremely worried: به شدت نگران distraught

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she doesn't age: او اصلا پیر نمیشه پیر نشدن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head on a swivel: شش دنگ حواست جمع بودن

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's never about this: موضوع اصلا فقط این نیست.

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

party on: خوش بگذرون خوش گذراندن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's party on: بیاییم خوش بگذرونیم بیاییم جشن بگی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im revelling: دارم خوش می گذرانم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im on board: پایه ام موافقم I'm game

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's already late: الانش هم دیگه دیر شده دیگه دیر شده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the presence of savior: در حضور منجی عالم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put your rose colored glasses on: عینک خوش بینی رو زدن ( اصطلاح ) خو ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just starting to crawl: فقط شروع به حرکت کن ( حتی به طور آه ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've been moving on: دارم ازش می گذرم دارم بیخیالش میشم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can be thankful: جای شکرش هست

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take your hands off my throat: دست تو از روی گلوم وردار

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's that time of the month: موقع پریود شدن I'm on my period پ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im ganna be late: دیر میرسم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you about to marriage: آیا در شرف ازدواج هستید؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very grateful: بسیار سپاس گذارم much obliged

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my heart skipped a beat: قلبم از ترس وایستاد

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a moan: ناله کن moan of the wind زوزه باد

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just want to be left: فقط میخواهم که تنها باشم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just want to be left alone: فقط میخواهم تنها باشم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the first 100 pages: از صد صفحه اول

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maybe we're being dramatic: شاید داریم قضیه رو گندش میکنیم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im not over you: از تو نگذشتم فراموشت نکردم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let that sink in: بگذار جا بیفته قشنگ در موردش فکر ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're nothing but skin: به معنای ناتوان بودن تو ناتوان هستی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rolling down: What you know about rolling down in ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show sympathy: ابراز همدردی کردن Hope you can sho ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't play coy: خودت رو به اون راه نزن

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you had me fooled: من رو گول زدی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just wasn't it for you: نیمه گمشده ات نبودم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is it: این همونه این همون نیمه گمشده من ه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's as if: انگار که

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outlaw running from love: از عشق فراری بودن You're a outlaw r ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave breathless: از نفس انداختن They leave me breath ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now i can see why: الان میتونم بفهمم چرا.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rolling in the deep: شدیدا درگیر یه احساس شدن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play to the beat: به ساز کسی رقصیدن you played it to ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if it's quite alright: اگر اشکالی ندارد اگه کاملا خوب باش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im getting somewhere: دارم به جایی میرسم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im already late: الانش هم دیر کردم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get goat: عصبانی شدن کفر کسی رو در آوردن Get ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't feel like celebrating: حوصله جشن گرفتن رو ندارم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't feel like talking: حال و حوصله حرف زدن رو ندارم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be so long: طولش نده

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a possibility: امکان داره ممکن است

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's breathtaking: نفس گیر است

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whom do you serve: برای کی خدمت میکنی؟

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whom do you like: چه کسی رو دوست داری

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sprinkle water: آب پاشی کردن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a way with you: قلق تو رو میدونم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it comes to mind: میزنه به سرم به ذهن رسیدن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the only problem is that: تنها مشکل این است که

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i jealousy you: بهت حسادت میکنم I envy you

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was the least i can do: کمترین کاری بود که میتونستم انجام ب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have no regrets: هیچ پشیمان نیستم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep distance: فاصله را حفظ کن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soaring in the sky: اوج گرفتن در آسمان

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snooze your lose: باخت خود را به تعویق بنداز

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go for a spin in a car: دور زدن با ماشین

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im assured to you: به شما اطمینان میدهم شما خاطر جمع ب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with you on my mind: به یاد تو

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was good bumping into you: چه خوب بود که یهو دیدمت

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

believe or it: میخواهی باور کنی یا نکنی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im beat: لهم از خستگی لهم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's you i fall into: این تو هستی که من عاشقش میشم

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

came in first: اول شدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top of the morning to you: اول صبحت بخیر

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im up to my ears: وقت سر خاروندن ندارم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are meant for each other: ما برای هم ساخته شدیم ما قسمت هم هس ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit me with it: Level with me با من رو راست باش حقی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one out of a million: احتمالش کمه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you stopped me dead: تو من رو میخ کوب کردی من رو شوکه کر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im freaking out: دارم میترسم دارم از خود بی خود میش ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make worst it: don't dramatic بذارش نکن گنده ش نک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're sneaky: تو موذی و آب زیرکاری

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i ate the shit: غلط کنم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a blessed ramadan: طاعات و عبادات قبول باشه رمضان مبار ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play it subtle: تابلو نکن Don't be obvious

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calling attention: جلب توجه کردن attract attention

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people are complaining: مردم شاکی هستند. I can't complain ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's rolling in the money: او خیلی پولدار است He's very wealth ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im dead down there: هیچ حسی ندارم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what have you done to me: چه بلای سرم آوردی چیکار کردی با من؟

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need a space: نیاز دارم تنها باشم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have no service: آنتن ندارم I have no reception I c ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im on a tight budget: بودجه ام کنه on a tight budget

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't play it subtle: تابلو بازی در نیار don't be obviou ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want it to be subtle: میخوام تابلو نباشه نامحسوس باشه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i fell under your spell: من رو جادو کردی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fall under spell: جادو شدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it can't be touched: نمیتونه بهش دست درازی بکنه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

id like to see them try: دوست دارم بفهمم که امتحان میکنند

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you've lost your mind: عقل تو از دست دادی you're not think ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why it is inside out: چرا این پشت و روئه؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got a pretty good deal: قیمت نسبتا خوبی گرفتم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beautifully done: آفرین well done you're doing grea ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you had me at infinity: you had me at hello تا بینهایت دلم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you got me to believe: باعث شدی باور کنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a set number of: یه چند روزی a few days

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you really had me fooled: واقعا من رو گول زدی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do we dare: بریم تو کارش؟ Get in there

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's been a pleasure: باعث خوشحالی بود ( صحبت کردن با شما ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much does it take: چقدر طول میکشه؟ it takes a moment ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do all right for myself: واسه خودم خوبه راضی ام

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do what it takes: هر چی که لازم است انجام بده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take day off: مرخصی بگیر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what we're made of: چند مرده حلاجیم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what you're made of: چند مرده حلاجی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when we are called: وقتی که از ما خواسته بشه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he wants what he wants: آنچه را که می خواهد می خواهد ( کار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will bet the odds against all it: با اینکه احتمالش کمه شرط میبندم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

save your advice: نصیحت تو واسه خودت نگه دار

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have no excuse: هیچ بهانه ای ندارم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you for saving my ass: ممنونم که جونمو نجات دادی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm ashamed: شرمنده ام im sorry

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will kick your ass: حساب تو میرسم کتکت میزنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're fired: تو اخراجی

٨ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٨ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will take tha blame: به گردن میگیرم تقصیر رو به گردن می ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will take the blame: به گردن میگیرم تقصیر رو به گردن می ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm screwed: کارم تمومه کارم ساخته

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't spit: آب دهان ننداز تف نکن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im fried: مغزم دیگه نمیکشه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how long does it take: چقدر طول میکشه؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اروم باش: easy there

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im drawing a blank: انگار که دارم با دیوار حرف میزنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never speak on my behalf: هرگز از سمت من صحبت نکن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't brag yourself: don't flatter yourself به خودت ننا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't underestimate: خودت رو دست کم نگیر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't underestimate yourself: خودت رو دست کم نگیر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خوب که چی: so what

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what is next: قدم بعدی چیه؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't thank you enough: نمیدونم با چه زبونی از شما تشکر کنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cease to function: break down متوقف شدن. خراب شدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are such a doll: خیلی گلی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everybody has a weak spot: هر کسی یک نقطه ضعف دارد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who are you to her: نسبت تو با اون چیه؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull it out of me: از زیر زبونم کشید

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he pulled it out of me: از زیر زبونم کشید

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your jealousy is misplace: حسادتان بی موردِ

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we had a great time at the party: مهمونی به ما خیلی خوش گذشت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you will used to it: بهش عادت میکنی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who do you work for: whom do you serve? برای کی خدمت میک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't misunderstand me: حرف من رو بد تعبیر نکن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's over accept it: بازی تمومه قبولش کن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got stuck in traffic: تو ترافیک گیر کردم I was stuck in ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look hot: جذاب شدی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time is running out: وقت داره تموم میشه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i dumped her: i broke up with her باهاش بهم زدم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's going on with you: چته؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you get me a job: میتونی یه کاری برام جور کنی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you want to be: چیکاره میخواهی بشی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just go way: بزن به چاک take a hike buzz off ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never crossed my mind: هرگز به فکرم نرسید

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look very dapper: خیلی شیک به نظر میایی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you've got this: از پسش بر میایی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i sure hope not: امیدوارم اینطور نباشه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filthy liar: دروغگوی کثیف

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't ignore me: منو نادیده نگیر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't freak out: از خود بی خود نشو وحشت نکن don't pa ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a breeze: راحته مثل آب خوردن. easy as pie

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i haven't made my wish yet: من هنوز به آرزوم نرسیده ام

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im dying to know: خیلی مشتاقم که بدونم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on to you: دستت برام رو شده دستت رو خوندم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

order that: دستور دهید که

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accept your defeat: شکست تان را بپذیر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he will turn up: سرو کله اش پیدا میشه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what grade you are in again: در چه پایه تحصیلی دوباره هستید؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i keep asking myself: مدام از خودم میپرسم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i doesn't make sense: با عقل جور در نمیاد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

am i missing something: چیزی هست که من ازش خبر ندارم؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we go way back: ما خیلی وقتی که همدیگه رو میشناسیم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i only have eyes for you: من فقط عاشق توام

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be that guy: اون آدم بده نباش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what time do you get off work: ساعت چند کارت تموم میشه؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what is done is done: کاری که شده it is what it is. همینی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you take credit card: کارت اعتباری قبول میکنید؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now we are even: حالا باهم بی حسابیم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im done with you: دیگه باهات کاری ندارم I'm over wit ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing compares to you: لنگه نداری

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

there's nothing left but: هیچی باقی نمونده اما. .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all i'm saying is: تموم حرفم اینکه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im in a jam: من مشکل دارم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look gorgeous: خوشگل شدی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you had no business: تو حق نداشتی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i stuffed up: گند زدم I fucked up

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im up for it: مشتاقم

٨ ماه پیش

مدال‌های منصور ناصری