منصور ناصری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing lasts: هیچ چیز ماندگار نیست

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you did have me do it: تو باعث شدی که من اینکار و انجام بد ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

since this morning: از امروز صبح

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you believe in love in the first sight: آیا به عشق در نگاه اول اعتقاد داری؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one on top of another: یکی روی دیگری A pile of papers arr ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what you should do just: کاری که شما باید انجام دهید. . . W ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hear you loud and clear: خیلی واضح و روشن می شنوم که داری چی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to take something away from someone: گرفتن چیزی از دست کسی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im levitating: خیلی خوشحالم از خوشحالی دارم بال در ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you screwed over me: تو من رو پیچوندی من رو قال گذاشتی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can't cross me: نمیتونی با من در بیوفتی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got joking: شوخی کردم I was jocking

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at what point: به چه اساسی به چه هدفی به چه منظوری ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over the last couple of years: طی چند سال اخیر طی یکی دو سال گذشته

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

along a particular line: در امتداد یه مسیر مشخص

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't talking this shit: don't bullshit چرت و پرت نگو این چ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im glad: خوشحالم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're making way too big a deal out of this: این موضوع رو داری خیلی بزرگ میکنی ا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go great: خوب پیش رفتن رو به جلو رفتن I hope ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a member of: عضویت در. . . . .

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sexual attractiveness: جذابیت جنسی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's it for: واسه چیه؟ درمورد چی هست؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's the same day as: همان روزی است که. . . .

٢ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn it over: واگذار کن تسلیم کن برگردان

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's the detriment of us: این به ضرر ماست

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's lame: ضایع است ناجور است

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're really not supposed to that: شما قرار نیست که این کارو انجام بده ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what that: آنچه که

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's supposed to go in the other direction: اصلاح:قرار بود اینطوری بشه ولی برعک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how great would that look: چقدر عالی بنظر میرسه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it takes ages: طول میکشد It takes ages for me too ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settle down: start a family تشکیل خانواده دادن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's like the least fun game ever: اصطلاح؛ این کار اصلا هم جالب و خنده ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's crap: مزخرف است چرت و پرت It's bullshit

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

about coming: در مورد آمدن You're so uptight abou ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didn't know then: اون موقع نمیدونستم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was doing great: حال و روزم خوب بود وضعیتم و شرایطم ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i came up with an idea: به یک ایده ای رسیدم یک ایده ای به ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dance to the distortion: اصطلاح:به مشکلات بی توجه باش

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

picking on every little detail: گیر دادن به هر چیزی روی مخ راه رفتن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this looks like a blast: به نظر میاد خیلی خوش بگذره This lo ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i rock these bikes: من استاد این دوچرخه هام این دوچرخه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is how i roll: کارم اینه خوراکمه زمانی که یه عمل ی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to your liking: به میل شما ?Is everything to your l ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im so demanding: خیلی خواهان هستم خیلی طالب هستم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm breathless: نفسم بند اومد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is absurd: بی فایده است pointless

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's no next time: دفعه بعدی دیگه وجود نداره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no second chance: فرصتی بعدی وجود نداره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was all dead inside: من از درون مرده بودم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i mean it: l kid you not جدی میگم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what about me: پس من رو چی میگی؟ ؟؟ پس من چی؟

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

household tasks: کارهای خانه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

restraining area: منطقه ممنوعه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extremely worried: به شدت نگران distraught

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she doesn't age: او اصلا پیر نمیشه پیر نشدن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head on a swivel: شش دنگ حواست جمع بودن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's never about this: موضوع اصلا فقط این نیست.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

party on: خوش بگذرون خوش گذراندن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's party on: بیاییم خوش بگذرونیم بیاییم جشن بگی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im revelling: دارم خوش می گذرانم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im on board: پایه ام موافقم I'm game

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's already late: الانش هم دیگه دیر شده دیگه دیر شده

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the presence of savior: در حضور منجی عالم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put your rose colored glasses on: عینک خوش بینی رو زدن ( اصطلاح ) خو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just starting to crawl: فقط شروع به حرکت کن ( حتی به طور آه ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've been moving on: دارم ازش می گذرم دارم بیخیالش میشم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can be thankful: جای شکرش هست

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take your hands off my throat: دست تو از روی گلوم وردار

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's that time of the month: موقع پریود شدن I'm on my period پ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im ganna be late: دیر میرسم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you about to marriage: آیا در شرف ازدواج هستید؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very grateful: بسیار سپاس گذارم much obliged

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my heart skipped a beat: قلبم از ترس وایستاد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a moan: ناله کن moan of the wind زوزه باد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just want to be left: فقط میخواهم که تنها باشم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just want to be left alone: فقط میخواهم تنها باشم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the first 100 pages: از صد صفحه اول

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maybe we're being dramatic: شاید داریم قضیه رو گندش میکنیم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im not over you: از تو نگذشتم فراموشت نکردم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let that sink in: بگذار جا بیفته قشنگ در موردش فکر ک ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're nothing but skin: به معنای ناتوان بودن تو ناتوان هستی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rolling down: What you know about rolling down in ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show sympathy: ابراز همدردی کردن Hope you can sho ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't play coy: خودت رو به اون راه نزن

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you had me fooled: من رو گول زدی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just wasn't it for you: نیمه گمشده ات نبودم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is it: این همونه این همون نیمه گمشده من ه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's as if: انگار که

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outlaw running from love: از عشق فراری بودن You're a outlaw r ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave breathless: از نفس انداختن They leave me breath ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now i can see why: الان میتونم بفهمم چرا.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rolling in the deep: شدیدا درگیر یه احساس شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play to the beat: به ساز کسی رقصیدن you played it to ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if it's quite alright: اگر اشکالی ندارد اگه کاملا خوب باش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im getting somewhere: دارم به جایی میرسم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im already late: الانش هم دیر کردم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get goat: عصبانی شدن کفر کسی رو در آوردن Get ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't feel like celebrating: حوصله جشن گرفتن رو ندارم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't feel like talking: حال و حوصله حرف زدن رو ندارم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be so long: طولش نده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a possibility: امکان داره ممکن است

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's breathtaking: نفس گیر است

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whom do you serve: برای کی خدمت میکنی؟

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whom do you like: چه کسی رو دوست داری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sprinkle water: آب پاشی کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a way with you: قلق تو رو میدونم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it comes to mind: میزنه به سرم به ذهن رسیدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the only problem is that: تنها مشکل این است که

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i jealousy you: بهت حسادت میکنم I envy you

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was the least i can do: کمترین کاری بود که میتونستم انجام ب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have no regrets: هیچ پشیمان نیستم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep distance: فاصله را حفظ کن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soaring in the sky: اوج گرفتن در آسمان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snooze your lose: باخت خود را به تعویق بنداز

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go for a spin in a car: دور زدن با ماشین

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im assured to you: به شما اطمینان میدهم شما خاطر جمع ب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with you on my mind: به یاد تو

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was good bumping into you: چه خوب بود که یهو دیدمت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

believe or it: میخواهی باور کنی یا نکنی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im beat: لهم از خستگی لهم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's you i fall into: این تو هستی که من عاشقش میشم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

came in first: اول شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top of the morning to you: اول صبحت بخیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im up to my ears: وقت سر خاروندن ندارم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are meant for each other: ما برای هم ساخته شدیم ما قسمت هم هس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit me with it: Level with me با من رو راست باش حقی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one out of a million: احتمالش کمه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you stopped me dead: تو من رو میخ کوب کردی من رو شوکه کر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im freaking out: دارم میترسم دارم از خود بی خود میش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make worst it: don't dramatic بذارش نکن گنده ش نک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're sneaky: تو موذی و آب زیرکاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i ate the shit: غلط کنم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a blessed ramadan: طاعات و عبادات قبول باشه رمضان مبار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play it subtle: تابلو نکن Don't be obvious

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calling attention: جلب توجه کردن attract attention

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people are complaining: مردم شاکی هستند. I can't complain ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's rolling in the money: او خیلی پولدار است He's very wealth ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im dead down there: هیچ حسی ندارم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what have you done to me: چه بلای سرم آوردی چیکار کردی با من؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need a space: نیاز دارم تنها باشم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have no service: آنتن ندارم I have no reception I c ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im on a tight budget: بودجه ام کنه on a tight budget

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't play it subtle: تابلو بازی در نیار don't be obviou ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want it to be subtle: میخوام تابلو نباشه نامحسوس باشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i fell under your spell: من رو جادو کردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fall under spell: جادو شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it can't be touched: نمیتونه بهش دست درازی بکنه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

id like to see them try: دوست دارم بفهمم که امتحان میکنند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you've lost your mind: عقل تو از دست دادی you're not think ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why it is inside out: چرا این پشت و روئه؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got a pretty good deal: قیمت نسبتا خوبی گرفتم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beautifully done: آفرین well done you're doing grea ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you had me at infinity: you had me at hello تا بینهایت دلم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you got me to believe: باعث شدی باور کنم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a set number of: یه چند روزی a few days

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you really had me fooled: واقعا من رو گول زدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do we dare: بریم تو کارش؟ Get in there

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's been a pleasure: باعث خوشحالی بود ( صحبت کردن با شما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much does it take: چقدر طول میکشه؟ it takes a moment ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do all right for myself: واسه خودم خوبه راضی ام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do what it takes: هر چی که لازم است انجام بده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take day off: مرخصی بگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what we're made of: چند مرده حلاجیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what you're made of: چند مرده حلاجی؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when we are called: وقتی که از ما خواسته بشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he wants what he wants: آنچه را که می خواهد می خواهد ( کار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will bet the odds against all it: با اینکه احتمالش کمه شرط میبندم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

save your advice: نصیحت تو واسه خودت نگه دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have no excuse: هیچ بهانه ای ندارم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you for saving my ass: ممنونم که جونمو نجات دادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm ashamed: شرمنده ام im sorry

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will kick your ass: حساب تو میرسم کتکت میزنم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're fired: تو اخراجی

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will take tha blame: به گردن میگیرم تقصیر رو به گردن می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will take the blame: به گردن میگیرم تقصیر رو به گردن می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm screwed: کارم تمومه کارم ساخته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't spit: آب دهان ننداز تف نکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im fried: مغزم دیگه نمیکشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how long does it take: چقدر طول میکشه؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اروم باش: easy there

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im drawing a blank: انگار که دارم با دیوار حرف میزنم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never speak on my behalf: هرگز از سمت من صحبت نکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't brag yourself: don't flatter yourself به خودت ننا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't underestimate: خودت رو دست کم نگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't underestimate yourself: خودت رو دست کم نگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خوب که چی: so what

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what is next: قدم بعدی چیه؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't thank you enough: نمیدونم با چه زبونی از شما تشکر کنم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cease to function: break down متوقف شدن. خراب شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are such a doll: خیلی گلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everybody has a weak spot: هر کسی یک نقطه ضعف دارد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who are you to her: نسبت تو با اون چیه؟

١ سال پیش

مدال‌های منصور ناصری