تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A brick wall is variously used as a metaphor for a challenging obstacle or obstruction استعاره ای از مانع چالش برانگیز

پیشنهاد
٠

شفقت درمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از پای درآوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمیابی ذهن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کنار آمدن با

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشان دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مطابقت نداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به دنبال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"pick back up" is an idiom meaning to resume doing something after a break" یعنی از سرگیری انجام کاری بعد از استراحت، بازیافتن

پیشنهاد
٠

راضی نگه داشتن دیگران

پیشنهاد
٠

دیگران را بر خود ترجیح دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

با جزئیات بیان کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جلب حمایت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مراجعه به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Holding boundaries means sticking to the limits that you set پایبندی به محدودیت هایی که تعیین کردید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تجلی یافتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

طرف مقابل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"I can't find the words" it is usually in reference to not being able to perfectly express what I'd like معمولاً به این معنی است که نمی توانم آنچه را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ایجاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

منتهی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از این به بعد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرام سازی عمیق

پیشنهاد
٢

متغیر بودن احساسات، غلیان احساسات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درمان درد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برطرف کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اطرافیان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

لحاظ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودسرزنشی

٢