تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( استفاده از چیزی ) جا افتادن یا مورد پذیرش قرار گرفتن Merriam - Webster Dictionary : - To establish or verify the usage of e. g. This word is at ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی که بنده ندیدم به آن اشاره شده باشد : - متعهد، موظف و مکلف بودن به انجام کاری یا ارائه ی خدمتی ( مخصوصاً در جایگاه شخصی که در استخدام ش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

به لحاظ ِ لغوی، شاید "خلاف عقل سلیم" نزدیک ترین معادل ِ متناظر برای این واژه در زبان فارسی باشد ولی، در اغلب اوقات معانی دیگری دارد مبنی بر "خلاف"، " ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

حقیر چون معادلی در منابع نیافتم جسارت کرده و پیشنهاد می دهم؛ به گمانم "یادگیری بازخوردی" یا "یادگیری به کمک بازخوردها" شاید معادل های مناسبی باشند. ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

I. ( هنگامی که بار منفی دارد ) گستاخ - وقیح ( البته گاهی از سر عدم اطاعت و پیروی به شخص اطلاق می شود که لزوماً فرد را دارای خصیصه ی منفی اخلاقی ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غالباً �تقلا� و �کشمکش� معادل های صحیح تری هستند. بار معنایی این واژه متمایز از �تلاش و کوشش ِ صرف� است که معمولاً معادل �Effort� یا �Attempt � در نظ ...