gare - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow it off: پیچوندن چیزی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what is he up to: او داره چکار میکنه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so you know: محض اطلاعات

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

midst of adversity: در میان ناملایمات

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it looks just: بنظر میرسه فقط

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as ugly as a tood: مثل میمون زشت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not up for it: حالش رو ندارم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you do what you gotta do: ادم باید هر کاری از دستش بر بیاد بک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the mere fact that: نکته این جاست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as consequence: در نتیجه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curb your enthusiasm: ذوق زده نشو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's up with him: اون چه مرگشه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wee bastard: حرامزاده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glass half empty: بدبین

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of my mouth: حرف دل منو زدی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plenty of option: گزینه های زیادی وجود داره

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freckle face one: همون صورت کک مکیه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rain rock: تعویق ، تاخیر انداختن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have chemistry with sb: تفاهم دشتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross with sb: از دست کسی عصبانی بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

angry at: از کسی یا چیزی عصبانی بودن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how're you holding up: حالت چطوره

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tips and tricks: نکات و ترفندها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blackhead: کله پوک

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all joking apart: از شوخی گذشته

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a significant number of: تعداد زیادی از . . .

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vive la: زنده باد وطن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how you been getting on: اوضاع احوال چطوره

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jack it up and hook it up: بلندش کنید و ببریدش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

within days: چند روز بعد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pruned: هرس شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lie still: دراز بکش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was in hand: من در جریان بودم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavily dependent on: شدیداً علاقه داشتن به

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keenly interested in: بشدت علاقه داشتن به

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead sentence: اعدام

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all over the globe: کل زمین

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ditch it: بپیچونش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's freezing outside: بیرون خیلی سرده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we're your back: ما هواتونو داریم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gentlemen's break: دسشوی بروم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we can crack this together: میتوانیم با همدیگر حلش کنیم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick with that: سر حرفت بمان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to splash out sth: پول زیادی برای چیزی خرج کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all it all: در کل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hole in it: سوراخ درون چیزی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

up your get: از خواب بلند شید

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intervened: دخالت کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as cases go: تا اونجایی که میدونم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no reflection on you: تاثیری در کار تو نداره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i run my butt off: من مثل خر کار میکنم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have an attachment to sth sb: علاقه شدیدی به . .

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental tined: ذهن ضعیف

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is none of your goddamn business: این موضوع به تو ربطی ندارد

١١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you silly little bear: خرس کوچولوی خل چل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's unlike to you be angry: it's unlike to you be angry عصبانی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm supposed to buy this car: i'm supposed to buy this car من قرا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snappy as ever: Snappy as ever بدخلق مثل همیشه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's just phase: It's just a phase اینم میگذره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your were missed: Your were missed جات خالی بود

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a gullible idiot: What a gullible idiot عجب کودن شلمغ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're dead meat: you're dead meat. خودتو مرده حساب ک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eat in or take away: Eat in or take away. می خورید اینجا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't quote me on that this: خیلی مطمئن نیستم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's bounce: بزن بریم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you'll get horns: بد مبینی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tonight's the night: امشب از اون شب هاس

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sales associate: متخصص فروش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jenior: ژانر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negative feature: ویژگی منفی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

torment of conscience: عذاب وجدان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

other party: طرف دیگر ( شخص )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i could have written my own ticket: گلیم خود را از اب بیرون کشیدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a man's home is castle: چهار دیواری اختیاری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the way he talk: نحوه صحبت او

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rules are rules: قوانین قطعی هستند و نمی توان آنها ر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kind of blew it: تقریبا گند زدی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have you ever: ای تابحال

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relentless attitude: سمج - سرسخت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep your eye on the prize: حواس جمع بودن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as often as possible: تا جای ممکن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

which over time: که به مرور زمان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

divided into categories: تقسیم به دو دسته

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grows attached: وابسته به کسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something like this: چیزی شبیه به این

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did it help: فایده هم داشت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you won't be sorry: پشیمان نمیشی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

watch the ev: مواظب مدارک باش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

early bird gets the worm: سحرخیز باش تا کامروا شوی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't get caught: گیر نیافت ، دستگیر نشو

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for chrissakes: محض رضای خدا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make light go on: یه راست برو سر اصل مطلب دیگه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glattony: شکمو

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be offended: بهت بر نخوره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have bigger fish to fry: کارهای مهمترین برای انجام دادن دارم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll get right on it: الان ردیفش میکنم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a college campus: محوطه دانشگاه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

capitalists: سرمایه داران

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the smell of cigarettes: بوی سیگار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lead rescuers: هدایت امدادگران

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lough: خفن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

around while: در حالی که

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that sound like a lot of fun: به نظر می رسد بسیار سرگرم کننده است

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not very often: بندرت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the fuck out my face: ٠گورتو گم کن از جلو صورتم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the end of your run: پایان فرارت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what does that make me: این منو به چی تبدیل میکنه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's beyond that: قضیه فراتر از اینه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is my ass too: پای من هم گیره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wedding photographer: عکاس عروسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll see you around: میبینمت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i understimate you: تو رو دست کم گرفتم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

years rolleed by: سالها گذشت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a reach: تیری در تاریکیه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worth looking into: ارزش نگاه کردن داره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm running on fumes: من خستم :idiom

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

let's wait and see: دندون رو جیگر بزار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

before that: قبلش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beavable: قابل تحمل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i thought that maybe: فکر کردم شاید

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how do you mean: منظورت چیه?

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first time for everything: ولی هر چیزی یه دفعه اول داره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anything you wanna jaw about: چیزی توی دلته

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call this off: لغو کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this would be them: خودشانن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live on the poverty line: روی خط فقر Live under ( below ) ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's god who bestows livelihood: خدا روزی رسانه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll kick your ass: دهنتو سرویس میکنم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the vast majority of: اکثریت قریب به اتفاق

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

set him up: پاپوش دوختن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop being so ridiculous: انقدر مسخره نباش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep things in house: نذار کسی چیزی بفهمه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهاجرت اجباری: immigration forced

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call it in: گزارش بده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something ain't right: یجای کار ملنگه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me see the gun show: فیگور بگیر ببینم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

following week: هفته بعدش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that wasn't big deal: چیز خاصی نبود

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gape at: با حیرت و شگفتی به کسی یا چیزی نگاه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay informed: اگاه بودن باخبر بودن از . . .

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as easily as: به همین راحتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off your ass: تن لشت را بلند کن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take point on: حواست به . . . . . . . . باشه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rock it hard: بترکون I will rock this: میترکونیم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's way off: کاملا غلطه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they're an item: انها با هم دوست شدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's make this easy: ساده بگید

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my gosh: خدای من

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we'll stake it out together: با هم می پائیمش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stake it out: پائیدن. ( زیر نظر کردن )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tub of lardy: خیکی ( چاق و چله )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

great convo: گفتگوی عالی بود

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

partial print: رد ناقص ، رد جزئی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we pulled it out: ما تر کوندیم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taking down: دخلشو اوردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

porterhouse: استیک گوشت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you overplayed your hand: پاتو از گلیم خود بیشتر باز کردی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bit it off: با دندون کندتش

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

caved: نظرم عوض شد ، . کوتاه امدم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

largest one: بزرگترین انها

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

those around me: اطارفیانم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look appetizing: خوشمزه ، دهان اب انداز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weep crocodile tears: اشک تمساح ریختن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not make sense: منطقی نیست

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you didn't show up: سر و کلت پیدا نشد ( نبودی )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infans: نوزادان ، کودک چند ماهه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is up to something: او یه ریگی تو کفششه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blood fat: چربی خون

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

group of people: گروهی از مردم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high position: موقعیت بالا

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alas for him: Alas for you وای بحالت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i painted the house red: حسابی صفا کردم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ever so slightly: خیلی کم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

based on my vantage point: بنظر من

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tears down: تخریب میکند

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weigh all the options: همه گزینه ها را بسنجیدم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't look familiar: اشنا بنظر نیست

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't recall: بیاد نمیارم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the privileged: اقا زادها

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upheat: خوشبین، مثبت

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

مدال‌های gare