شیرین رضایی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

have time for: وقت کافی داشتن برای انجام کاری ، فر ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cavett: نام خانوادگی معمول در آمریکا ( با ر ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whelan: صاحب فروشگاه های زنجیره ای سیگار و ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the same level: همان سطح To the same level به هما ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

andrew carnegie: نام یکی از افراد موفق در زمینه سرما ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

put him on: سر به سرش گذاشتن ( مرد ) سر کار گذا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استیت استریت: یکی از بزرگترین شرکت های مدیریت مال ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salem: نام کالج در West Virginia ( آمریکا ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

henley: نام شاعر قدیمی ، نوعی تاپ غیر رسمی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enter upon office: احراز مقام پیدا کردن ، به قدرت رسید ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sharecrop: به اشتراک گذاری محصول ( کشاورزی )

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smelter: کارخانه ذوب آهن ، ذوب کننده

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

junkman: ضایعاتی ، جمع کننده ضایعات

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ediphone: دستگاهی که توسط توماس ادیسون اختراع ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turn of the wheel: چرخیدن چرخ To stake entire future ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

practica: تمرین ، کار عملی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frodo: نام یکی از قهرمانان ارباب حلقه ها

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رو و پشت صفحه: بخش دوم چیزی

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست دست رو می شوره: منظور رعایت سلسله مراتب است

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go through: تجربه کردن در یک برهه ی زمانی خاص و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redraft: فراخوانی مجدد

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

push one's back against the wall: عقب راندن کسی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alternatively: Shirin از سوی دیگر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

machiavellism: وابسته به یک نوع اختلال شخصیت در رو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

play catch up: جبران مآفات کردن ، رسیدن به فردی که ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gauzy: تورمانند ، سبک ، اثیری ، شناور ، مث ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aldo: اسم مرد ، اسم مذکر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfilled: راضی ، خرسند ( صفت است )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

envies: حسادت میکند ( او ) در سوم شخص مفرد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

calibrating: پیمایش کردن ، پیمایش شده ( صفت ) ، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

counterweigh: موازنه برقرار کردن ، تعادل برقرار ک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take for granted: قدر ندانستن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put up: تحمل کردن ، سازش کردن ، مدارا کردن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fear kicks: کنار رفتن ترس ، هراس زدایی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

memory storage: مخزن خاطره ، انباری از خاطره ، محل ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the cloud: پنهان شده ، مخفی کاری

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ground game: استراتژی ، عملکرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inby: در زمان ، توسط

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

line of fire: در معرض خطر ، در معرض آسیب و تهاجم

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unmasked: آشکارا

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trigger: موجب شدن ، عامل چیزی بودن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elaborate: جزء به جزء توضیح دادن موضوعی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

budweiser: نام برند آب جو

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

franzia: نام برند در شراب

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

besting: برتری یافتن ، بهتر بودن ، سبقت گرفت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sestriere: نام کوه و منطقه ای در کشور فرانسه

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

being pushed around: تحت فشار قرار گرفتن حولِ ( یک موضوع ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take hold: Shirin شکل گرفتن ، تشکیل شدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

romanticized: عاشقانه شده ، رمانتیک شده

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoving aside: هل داده شدن به کناری ، از رده خارج ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breadcrumbing: دون پاشیدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

they had something going: آنها به دنبال چیزی رفته بودند آنها ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

silenced: مسکوت بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ahha: مخفف A_ aptitude H_heavenly H_har ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

once: روزگاری ، زمانی ، یک روزی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

darvo: تکنیکی که فرد خودشیفته برای انکار ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tahoe: نام دریاچه ای در آمریکا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carbonation: گازدار کردن نوشابه ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hershey's: نام برند در صنعت شکلات سازی که شکلا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thunder thighs: ران چاق و تپل ران های ( پا ) عضلان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

powering: قدرتمند ( صفت است )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

within the confines of: در محدوده ای از. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beverly: نام زن ، نام جنس مؤنث

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mustering station: ایستگاه جمع آوری ( لوازم ) محل جمع ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uhk: University of hard knocks آموزش از ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anthropy: وابسته به انسان ، مربوط به انسان ، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfilling: Shirin محقق شده و رضایت بخش

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trackback: ردیابی ، پیگیری ، بازتاب ردیابی کرد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

serving as an example: به عنوان یک الگو بودن ، نمونه بودن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

debil: ضعیف ، فرتوت

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

living proof: مدرک حیّ و حاضر

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thus and thus: فلان و بهمان

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

incertus: در لاتین به معنای مبهم و نامطمئن می ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pater: در لاتین پدر مقدس

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maharal: نام آموزگار یهودیان ( خاخام ) یه چ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go away: Shirin دور شدن ، از بین رفتن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heuriger: مکانی در شهر وین ، که صاحبان تاکستا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inestimable: غیر قابل برآورد ، غیر قابل تخمین زد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

saveth: نجات دهنده، ناجی Lord is saveth su ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gretchen: نام شخصیت اصلی زن در فاوست اثر گوته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

faust: نام اثری از گوته ( آلمانی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

psychodiagnostic: تشخیص روانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postulant: درخواست کننده ، داوطلب برای ورود به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

humain: انسانی ، بشری It's a document huma ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phenothiazine: نام دارویی که در کنترل کردن بیماری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tranquillize: تسکین دادن ، بی حس کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

corrugator: موّاج ، موج دار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibrillar: به ماهیت یک فیبر ، در عضلات گفته می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

great respect: احترام زیادی قائل شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ridden with guilt: غرق گناه شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blesse: مجروح کرد با bless به معنای برکت ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

iron curtain: مرزبندی بین کشورهای تحت سلطه شوروی ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

somatogenic: جسمانی ، بیماری که منشأ آن جسمانی ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

humanitas: انسانیت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

remitting: پیگیری نکردن یک مجازات یا بدهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایپسیلانتی: شیرین رضایی نام منطقه ای در امریکا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

qualtinger: شیرین رضایی نام کمدین مشهور اتریشی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of god: شیرین رضایی مربوط به خدا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ignorabimus: شیرین رضایی واژه ای لاتین به معنای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

responsibleness: شیرین رضایی مسئولیت پذیر بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

of class: شیرین رضایی از گونه ی، از نوع ، از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goldstein: نام روانشناس آلمانی در زمینه پاتولو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

welt: شیرین رضایی یک کلمه ی آلمانی به مع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metacycline: شیرین رضایی نام یک نوع آنتی بیوتیک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overgeneralized: Shirin بیش از حد عمومیت داده شده ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stufen: Shirin به زبان آلمانی میشه لایه و س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biologism: Shirin Biology یعنی زیست شناسی ولی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noological: Shirin اندیشه شناختی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barely: به زور و به سختی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grant a right: Shirin حق دادن به کسی ، یک حقی به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

millie: Shirin نام دخترانه است

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alternatively: Shirin از سوی دیگر

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choicest: Shirin برتر ، درجه یک ، منتخب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bachofen: Shirin نام یک انسان شناس ( anthropo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tohono: Shirin نام یکی از قبیله های سرخ پو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

muggeridge: Shirin روزنامه نگاری که یک سری مقا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سامیزدات: Shirin نشریه هایی که کتاب های ممنو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brits: Shirin بریتانیایی ها

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tampax: Shirin نام تجاری اولین نوار بهداشت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mcgill: Shirin نام یک دانشگاه معتبر در کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hold in abeyance: متوقف شدن به طور موقت

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spike: افزایش شدید و ناگهانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

froot: Froot _loops نوجوانان همجنس گرا یا ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bradbury: عمارت ساخته شده با تخته

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های شیرین رضایی