محمد رضا زین العابدینی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i won't tell a soul: به هیچ کس نمی گم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm looking for gloves: I'm looking for فرمول من دنبال . . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she holds a grudge: کینه به دل میگیره!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't hold a grudge: کینه به دل نمی گیرم!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you either got it or you don't: یا به دستش میاری یا نمی یاری.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you either stand or you fall: یا موفق میشی یا شکست میخوری.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when your will is broken: وقتی اراده ات را از دست دادی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you think of this hat: What do you think of نظرت در مورد . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i took an oath: قسم خوردم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wandering around: چرخ زدن بی هدف.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he has yet to choose the project: هنوز مونده که پروژه را انتخاب کنه. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teaching is my bread and butter: شغلی که با آن زندگیمون را می گذرانم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm elated: خیلی خوشحال و هیجان زده ام.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's just left: همین الان رفت. پیش پای تو رفت فرمو ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assert yourself a little bit: خودی نشون بده یه ذره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your pick: تو چی سفارش میدی؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hey watch out: هی!حواستو جمع کن!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why do you keep eating: چرا همش می خوری.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you for having us: مرسی که دعوتمون کردید.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trust your instincts: به حست اعتماد کن!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rumor had it that: شایعه شده که.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sham on you: خجالت بکش.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

none of your cheek: به تو چه؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a lost cause: امیدی بهت نیست.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your breaking up: صدات قطع و وصل میشه.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm out of my mind: من اعصاب ندارم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

while you're gone: وقتی نیستی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't put on airs: قیافه نگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ahoy matey: سلام. رفیق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the air seriously polluted: هوا خیلی آلوده است.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i had a sleepless light: بی خوابی کشیدم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's none of your concern: به تو ربطی ندارد. مترادف. It's non ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm buying: مهمون منی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's on me this time: این دفعه مهمون منی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you take me for granted: تو قدر مرا نمیدونی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like two peas in s pod: دو نفر که خیلی شبیه هم باشند. مثل س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a vision of ecstasy: یک تصویری از حس خوب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meadhead: نفهم - بیشعور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you smashed it: ایول ترکوندی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you aced it: ترکوندی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a ten: بی نقصه. فوق العاده اس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he came into some money: مقداری پول بهش ارث رسیده.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that took the cat dragged in: ببین کی اومده!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't hassle me: مزاحم کن نشو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't diche me: من را نپیچون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piece of a cake: مثل آب خوردن.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on the same page: موافقم!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you snuck up on me: غافلگیرم کردی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's sink or swim: مسئله مرگ و زندگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white wash it: ماست مالیش کن.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's out of your league: اون خیلی ازت سرتره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i excused: اجازه دارم برم. میتونم برم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on the mend: دارم بهتر میشم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you hurt me: تو منو ناراحت کردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's costly: خیلی گرونه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we're renegading: زدیم به سیم آخر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how late are you open: تا کی بازی؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phew what a relief: آخیش، راحت شدم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good as now: شد مثل روز اولش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't butt in: نخود هر آش نشو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're welling up: داره گریه ات میگیره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my word is my bond: قولم قوله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we're through: ما دیگه رابطه ای با هم نداریم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm at your mercy: تحت فرمان شمام!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i knew it all along: از ابتدا می دونستم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your handle: همان what's your name

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to got in a fluster: هول شدم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's pretty lame: خیلی ضایعس!

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how to exist: که چطور فقط زندگی کنم.

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's wrap it up: بیا تمومش کنیم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry i nodded off: ببخشید، خوابم برد. Sorry, I fell a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

man you cut the cheese: پسر گوزیدی که!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't pullshit me: ک �شعر تحویلم نده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whatcha thinking: نظرت چیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give me a ring: بهم زنگ بزنی

١ سال پیش

مدال‌های محمد رضا زین العابدینی