دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٦٥٠
رتبه در دیکشنری
٤,٦٠١
لایک
٤٢
دیسلایک
١
جدیدترین پیشنهادها
٤ روز پیش
٠
گرومپ گرومپ کردن سر ( در عامیانه )
٢ ماه پیش
٠
خیز برداشتن و از جا جهیدن
٢ ماه پیش
٢
سر باز کردن ( عقده، کینه و خشم و . . . )
٢ ماه پیش
٢
I promise you خاطرت جمع!. . . مطمئن باش
٢ ماه پیش
٠
Lance through دل ریش کردن
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
١
رأی
٤٠١
بازدید
معادل کنایه bring a knife to a gunfight در فارسی چه می شود؟ توضیح انگلیسی در دیکشنری: To enter into a confrontation or other challenging situation without being adequately equipped or prepared. دنبال یه معادل مناسب هستم.
٢ سال پیش
١
رأی
با مشت به جنگ سر نیزه رفتن
٢ ماه پیش