پیشنهادهای Hosseini, so (١٦)
طبق کمبریج دو تا معنی داره ۱ ) تمرین کردن ( مثل تمرین کردن یه سخنرانی یا قطعه موسیقی برای اجرای عمومی ) ۲ ) بازگو کردن ( مثل بازگویی یه داستان )
1 ) شلوغ شدن ، پرازدحام شدن 2 ) دچار احتقان شدن ( سینوس ها و . . . ) ، گرفتن
It is just a waste of time =it is a pointless exercise هدر دادن وقته
to spread beliefs or ideas among a lot of people رواج دادن یا اشاعه دادن
گذرگاه
طبق دیکشنری کمبریج : این دو تا معنی رو داره rather than; instead of
به شخصی اشاره داره که به جای اینکه رهبری چیزی رو به عهده بگیره نقش مکمل یا فرعی داره
Without expressing sth directly به طور سربسته
طبق دیکشنری کمبریج Contend دوتا معنی داره ۱ ) ادعا کردن to state as the truth; claim ۲ ) رقابت کردن to compete in order to win something Contend w ...
to get rid of or escape from something: It's very difficult to shake the habit of a lifetime. خلاص شدن از شر چیزی خلاص شدن
to make a determined decision or promise to do something: ۱ ) تصمیم قطعی گرفتن ، ۲ ) عهد کردن
کاری رو با تزریق پول سرپا نگه داشتن
In a professional setting OR In a personal setting در یک موقعیت شغلی یا شخصی
To slowly and carefully explain sth to someone or show someone how to do sth For example : she'll walk you through the process Or I'm going to Wal ...
با ولع خوردن
Put a wedge از هم جدا کردن ، جدایی انداختن