نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
جدید ١٦ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
two time loser: بازنده تمام عیار
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tolerable well: خوب ، شکر در پاسخ به احوال پرسی هم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
telegraph one's punches: قصد خود را نشان دادن لو دادن مسیر ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the stage: مرکز توجه شدن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take solace in something: دل خوش کردن آرامش یافتن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stink on ice: فاسد و مشکوک بودن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sprout wings: بال درآوردن کنایه ای از به شدت خوب ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spew one's guts: ۱ - استفراغ کردن ۲ - لو دادن ، افشا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
snatch victory from the jaws of defeat: لحظه آخر بردن خطر باخت از بیخ گوش ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
smile when you say that: معنای خودشه ، در موقعیتی به کار میر ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slip between the cracks: به فراموشی سپرده سدن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
since time immemorial: از دیرباز
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
screwed blued and tattooed: ۱ - کلاه گشادی سر کسی رفتن ۲ - مست ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run it down: ماجرا را تعریف کردن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rule with a velvet glove: با نرمی و مهربانی با مسائل برخورد ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
romp on: ۱ - سرزنش کردن ۲ - شکست کامل دادن ب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run a make on someone: سوابق کسی را بررسی کردن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rest is gravy: بقیش دیگه آب خوردنه از اونجا به بعد ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put the arm on someone: فشار آوردن بر کسی برای انجام کاری
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put the clamps on: متوقف کردن کسی یا چیزی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raise one's sight: افق دید بالا داشتن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a plug in for someone: هوای کسی را داشتن
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pushed for money: در مضیقه مالی
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pound a beat: مسیری معمول را طی کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
play it for all it's worth: از فرصت پیش آمده نهایت بهره را بردن
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
picked over: داغون ، کثیف ، بدردنخور
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
patch a quarrel up: پایان دادن به بحث و جدل
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
place a strain on: تحت فشار گذاشتن به برهمایی واژه pl ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
play the heavy: نقش آدم بده را بازی کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pardon me for living: بابا بیا نفسمونم بگیر راحت شی! ( در ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the other place: جهنم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of the closet: افشای گرایش جنسی ( معمولا با هم جنس ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of the hole: بدهی را پرداخت کردن ، از مضیقه مالی ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the stick: مشغول شدن به کار
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the throne: ۱_ در حال پادشاهی کنونی ۲_ نشسته رو ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the front burner: در فهرست اولویت ها
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not know which end is up: ندانی دنیا چه خبره ، اوضاع از چه قر ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off on a sidetrack: از موضوع اصلی خارج شدن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make the scene: شرکت در مراسمی تصویرسازی کردن یک صح ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make out like a bandit: سود خوبی به جیب زدن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make points with someone: چاپلوسی کسی را کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like fighting snakes: کار سخت و چالش برانگیز
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
living end: آدم معرکه اصطلاحا ته کار
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like a bump on a log: بی کار و علاف
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold no brief for: تحمل چیزا را نداشتن و برنتابیدن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high man on the totem pole: کله گنده ، رئیس اصلی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
greetings and felicitations: سلام و خیر مقدم میگم!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
greetings and salutations: درود و خیر مقدم عرض میکنم! ( رسمی )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good golly mis molly: یا خدا! یا پیغمبر!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
graph out: برگردید به معنای خود واژه graph نمو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gol dern: لعنتی ، خدا لعنتش کنه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gol dang: لعنتی ، خدا لعنتش کنه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get the go by: بی اعتنایی و بی محلی کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
evening of life: دوران پیری
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't make two bites of a cherry: گیلاسو نیک نیکه نخور ( یه کار ساده ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
desert and reward seldom keep company: همیشه حق به حق دار نمیرسه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a disaster of epic proportion: یه فاجعه اساسی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crow bait: ناتوان و لب مرگ
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cruising for bruising: تن کسی خاریدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cooler heads prevail: برد با آدم های خونسرده
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come in out of the rain: به خود آمدن ، با واقعیت روبه رو شدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
close chewer and a tight spitter: خسیس و ناخن خشک Cheapskate
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bag that: بطور امری به کار میره : ولش کن! فرا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have the mullygrubs: اوقات تلخ و ناراحت بودن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spaulder: زره ( برای پوشاندن سرشانه ها )
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pitaya: میوه اژدها
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put muscle behind it: زور بیشتری زدن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weak at the knees: به زانو در آمدن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the nod: به اتفاق آرا و بی چون و چرا
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pop someone's cherry: Take her virginity
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's the nature of the beast: قانون طبیعت همینه این ذات کاره
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a face only a mother could love: چهره بسیار زشت
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like taking a candy from a baby: آسون
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a kangaroo loose in the top paddock: خل بودن، دیوانه وار رفتار کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pick of the litter: گل سرسبد یا بهترین جنس بازار
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like as not: به احتمال زیاد ، احتمالا Probably
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rounsey: اسبی که در قرون وسطی برای اهداف مخت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
below the salt: جا یا موقعیتی دون داشته باشد یا از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
brigantine: نوعی زره که در قرون وسطی پوشیده می ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a place in the sun: جایگاه و موقعیت خوب و مطلوب
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a straw in the wind: یک نشان علامت یا طلیعه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crossguard: به این قسمت شمشیر گویند. حفاظ دسته
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scorpion grasses: گل "فراموشم مکن"
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
quork: قارقار کلاغ
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rondel: قسمتی از زره یا انتهای شمشیر که دای ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
byrnie: زده ، جوشن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
elsewise: وگرنه ، در غیر این صورت
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
navarch: به معنای "فرمانده یا کاپیتان ناوگان ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
necrotype: گونه های منقرض شده
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maniable: خوش دست ، چیزی که بدست گرفتنش راحت ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
donary: به معنای "هدیه یا پیشکش" هست.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dormient: خفته ، خاموش و غیر فعال هم معنای وا ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
snouted helmet: کلاه خود هایی سربسته که دارای برامد ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shed a few pounds: Shed a few pounds/ kilos به معنای چ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

اولین لایک کردن

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

اولین دیسلایک کردن

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
inter factionary: درون جناحی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
burn low: کاهش پیدا کردن ، کم شدن ، تبدیل به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١ سال پیش