یویو - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

region of law: حکومت قانون

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

applicant tracking system: سیستم ردیابی متقاضی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off balance sheet accounting: در متون حسابداری به معنای حساب خارج ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to loan: وام دادن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

redesigning: دگر آرایی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

human connection: ارتباط انسانی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen wind: بادِ سخت

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't loose me: گُمم نکنید

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self concentration: تمرکز بر خویشتن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self education: خودآموزی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over against: Over against= near by نزدیک ( به ) ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

navigable rivers: رودهایی که در فصل هایی از سال قابل ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the stars visible: ستارگانی که همیشه قابل رؤیت هستند

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yucca: یوکا

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pool cover: پوشش استخر روکش استخر

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regional development: عمران منطقه ای

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mental development: پرورش ذهن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

developmental age: سن بالندگی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

economic development: توسعه ی اقتصادی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dnr: احیا نکنید! یک دستورالعمل پزشکی برا ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

time to love: دوران عاشقی

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i can't help opening the door: نمی تونم در رو باز نکنم.

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confidant: مَحرم راز

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nerd: خَر خون

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weirdo: عجیب غریب

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bestie: رفیق صمیمی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buddy: رفیق، داداشی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beyond: ۱. آن سویِ، آن طرفِ ۲. آن سویِ آن، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clean shaven: شیش تیغ، بدون ریش سیبیل

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

love triangle: مثلث عشقی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

love failure: شکست عشقی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fear of being forgotten: ترس از فراموش شدن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

avoidant attachment style: الگوی دلبستگی اجتنابی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

safely pass every path: از هر گذر، آسوده بگذر

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time to love: دوران عاشقی

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fear of being forgotten: ترس از فراموش شدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love failure: شکست عشقی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

avoidant attachment style: الگوی دلبستگی اجتنابی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for once: یک بار

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all at once: ناگهان

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chance: مجال، فرصت

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

craniology: جمجمه شناسی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to be soft in the head: عقل خود را از دست دادن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revelation: افشا

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resignation: استعفا

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hemorrhagic: خونریزی غیرطبیعی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

haunted house: خانه ارواح، خانه روح زده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

about: ۱. تقریباً، در حدودِ ۲. دربارهٔ، در ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

damn: کوفتی، لعنتی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

liquidation: در متون حسابداری به معنای تصفیه - ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: رسوایی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self directed: خود رهبر، خودگردان

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by: ۱. نزدیکِ، کنارِ ۲. از نزدیک، ازکنا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inadvertently: ناخواسته، ندانسته

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

afraid: She was afraid to make him angry. ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self harm: خودآسیب زنی/ خودزنی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hard air: Hard air اصطلاحیست که به شیشه های خ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for all that: با وجود همه اینها، به رغم همه اینها ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

branch: شاخه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boston fern: سرخس بوستون

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go for a swim: به شنا رفتن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

national sleep foundation: NSF یا �بنیاد ملی خواب� سازمانی ناس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i was not yesterday: موهام رو توی آسیاب سفید نکردم

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gene sequencing: ( ژنتیک ) توالی یابی ژن ( ها )

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

norfolk island pine: کاج مطبق

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

usb: USB: Universal serial bus گذرگاه سر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

replay sth in one's mind: چیزی را مرتب در ذهن مرور کردن دربار ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

represent sb as sth: کسی را به عنوان . . . معرفی کردن کس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

air chilled: اصطلاح "air - chilled" در صنعت گوشت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spider plant: گل گندمی یا عنکبوتی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bird's nest fern: سرخس لانه پرنده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chamaedorea elegans: نخل شامادورا

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a flesh wound: زخم/ جراحت سطحی

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cartography: نقشه نگاری

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capitalization: سرمایه گذاری بلندمدت

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

independence: ناوابستگی استقلال

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

OTC: دارو هایی که نیازی به نسخه ندارند ( ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

happy ending: پایان خوش

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greenness: ۱. سرسبزی، خرمی ۲. تازگی، شادابی ۳. ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bulkhead: طاق نما

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sundowning: سندروم غروب آفتاب این سندروم اغلب د ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

levity: بی تفاوت

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well enough: She sings well enough, but. . . ❌ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cna: دستیاران پرستاری خبره آن ها از لحاظ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

once in a lifetime: یک بار در کل زندگی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pulse oximeter: پالس اکسیمتر یک دستگاه کوچک که به ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of habit: از رویِ عادت

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

centrality: مرکزگرایی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

simmering: جوشاندن ملایم ( در فرایند آشپزی )

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first of all: پیش از هر چیز. . . Example: First ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tough love: نشان دادن اینکه کسی برایتان مهم است ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

saga: حماسه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sip: با جرعه کوچک نوشیدن I sip some wat ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pardon my french: بی ادبی منو ببخش

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unjust: در متون سیاسی به معنای ناعادلانه اس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by herself: I don't like leaving my mom by hers ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self assurance: خویشتن باوری

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as regards: As regards 📌 نقش: �حرف اضافه/ prep ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

index: نمایه، شاخص

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intangible: در متون حسابداری به معنای نامشهود ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

basics: مبانی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recruitment: تجدید قوا

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resign: The chairman has resigned to make w ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

old habits die hard: تَرْکِ عادت موجبِ مرض است

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scapegoat: کسی که به خاطر اشتباهات دیگران مجاز ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

debt: بدهی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

parent company: در متون حسابداری به معنای شرکت مادر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

once or twice: چندبار

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

minority interest: در متون حسابداری به معنای سهم اقلیت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

merger: در متون حسابداری به معنای ادغام است ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

matching principle: در متون حسابداری به معنای اصل تطابق ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consist in: Consist in 📌 نقش: فعل 📌 معانی: 1 ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brownfield: نواحی متروکه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep up with someone: پا به پای کسی کار کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concerning: حرف اضافه 📌 معنا: �درباره ی. . . ، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self denial: انکارِ خویشتن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dividend: در متون حسابداری به معنای سود تقسیم ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tycoon: سرمایه دار

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cab: از کلمات اختصاری پرستاری به معنی فش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

creditor: بستانکار - طلبکار

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stop: We stopped to eat. 🔸 برای صرفِ غذ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

open old wounds: داغ دل ( کسی ) را تازه کردن، تجارب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confirmation bias: سوگیریِ تأیید

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tourniquet: رگ بند نوار محکم و سفتی که برای کنت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

with respect to: With respect to 📌 نقش: �حرف اضافه/ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

due diligence: در متون حسابداری به معنای حساب های ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of reach: نامیسر، ناممکن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

essential oil: روغن اسانسی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in a manner of speaking: گفته می شود Example: He's a farmer ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stat: فوری این اصطلاح، مخفف لاتین Statim ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

struggle with: دست وپنجه نرم کردن با، مقابله کردن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regime: رژیم

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maturity: در متون حسابداری به معنای سررسید اس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catheter: کاتتر هر لوله انعطاف پذیر و توخالی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rebut: رد کردن ادعا با مدرک

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over and above: افزون بر . . . Example: He promise ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regarding: درباره یِ. . . ، ناظر به . . . . E ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consist of: Consist of 📌 نقش: فعل 📌 معانی: 1 ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fbs: Fast Blood Sugar: قند خون ناشتا

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cool: آرام بخش

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

provision: ذخیره انباشته

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gearing: اهرم

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reintegration: دوبار گنجاندن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reintegration: دوباره گنجاندن صحیح است

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

refresher: بازنگری

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

safely pass every path: از هر گذر، آسوده بگذر

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prudence principle: محافظه کاری

٢ ماه پیش

مدال‌های یویو