یویو - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make the transition: گذر کردن عبور کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the day after tomorrow: پس فردا

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it can't be helped: چاره ای نیست، راه دیگری نیست، کار ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take down: خاموش کردن

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rivers navigable: رودهایی که همیشه قابل کشتی رانی هست ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dropped goal: رد کردن توپ از فراز دروازه با پا ( ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep goal: دروازه بانی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drop a goal: ضربه زدن بر فراز دروازه ( رگبی )

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make the transition: گذر کردن عبور کردن

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

room enough: There was room enough to park a car ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

religious: دینی، مذهبی مؤمن دقیق، موشکافانه، ب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reconditioning: شرطی سازی مجدد

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ponytail palm: گیاه لیندا یا پافیلی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

linear perspective: پرسپکتیو خطی روش سنتی ثبت پرسپکتیو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tdf: Trusted Data Format فرمت داده های ق ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the event: بعدها معلوم شد/ بعدها این طور از آب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inauthentic: دروغ بودن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what is seen or heard: دیده ها و شنیده ها

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

precooked: از قبل آماده کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

SOP: در متون پرستاری : روش های عملیاتی ا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

protectively: به منظور مراقبت، به نشانه ی حمایت

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arthropods: [زیست شناسی] بندپایان

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crash cart: ترالی اورژانس یک سبد چرخ دار که تما ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tarnish: لکه دار کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fair labor standards act: قانون کار منصفانه ( این قانون از کا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nicu: بخش مراقبت های ویژه نوزادان

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in retrospect: حالا که می بینم حالا که فکر می کنم

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apperception: اندریافت

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ceo: مخفف Chief Executive Officer مدیر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sharps container: ظرف چیز های تیز یک ظرف پلاستیکی سخت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consist with: Consist with 📌 نقش: فعل 📌 معانی: ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

charge nurse: پرستار ناظر که بر سایر پرستاران در ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ekg: نوار قلب تستی که علائم بیماری قلبی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cto: مخفف Chief Technology Officer مدیر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cmo: مخفف Chief Marketing Officer مدیر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cfo: مخفف Chief Financial Officer مدیر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coo: مخفف Chief Operating Officer مدیر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

become clear: معلوم شدن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

big idea: ایده بزرگ

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trouble with the law: قانون گریزی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noncondescending: بی اغماض غیر قابل قیاس مقایسه ناپذی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take the pressure off sb or sth: فشار را از روی کسی/ چیزی برداشتن، ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pick up the phone: تماس بگیرید

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my heart hurts for you: دلم برات می سوزه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no happy ending: بدون پایان خوش

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mental math: محاسبات ذهنی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

field goal: گل از راه دور ( بسکتبال ) گل ( فوت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you must grin and bear it: باید بسوزی و بسازی.

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

measure twice cut once: صد بار گز کن یکبار پاره

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

measure twice cut once: این ضرب المثل به معنای �گز نکرده پا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slow and steady wins the race: رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

board of directors: هیئت مدیره

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

radiology nursing: پرستاری رادیولوژی پرستاران مشغول در ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brightness classification: طبقه بندی روشنایی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

building retrofitting: مقاوم سازی ساختمان

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bus boarding: سوار شدن به اتوبوس

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

causalities: تلفات

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

civic participation: مشارکت مدنی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

climate resilience: تاب آوری اقلیمی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meal prep: آماده کردن غذا آماده سازی غذا

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

space tourist: گردشگر فضا

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dehydrator: دستگاه میوه خشک کن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

development plan: برنامهٔ آبادانی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

house editing: ویرایش سازمانی، ارزیاب

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

general attention: توجه همگان

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rewriting: بازنگاری

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen prices: قیمت مناسب

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen delight: لذتِ بسیار

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen questions: پرسش های هوشمندانه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen sense of guilt: حس آزار دهندهٔ گناه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen desire: میلِ شدید

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enfp: ENFP نوعی تیپ شخصیتی Extroverted= ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

often conflicting: often - conflicting یعنی اغلب متناق ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swing shut: به طور خودکار بستن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen slap: سیلیِ جانانه سیلی آبدار

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen scent: بویِ تند

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

electro massage: ماساژ دادن و برق دادن با هم

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hugo point ice massage: ماساژ یخ در نقطهٔ هوگو

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if you’d excuse me: اگر اجازه بدید

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bace face: ته چهره

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

application process: روند درخواست

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheesecloth: پارچه پنیر

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mudroom: اتاق کفش کَن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blood loyal: خون پادشاهی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

human resource management system: سیستم مدیریت نیروی انسانی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maternity benefits act: قانون مرخصی زایمان ( این قانون از ز ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vital signs: علائم حیاتی شاخص های اساسی سلامت بی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apeal: استیناف

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accounts receivable: حساب های دریافتنی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

only a matter of time: دیر یا زود

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cpr: احیای قلبی ریوی یک روش اورژانسی است ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

illegally: از راه قاچاق

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the person opposite: طرف مقابل

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a hidden screen: پرده ای مستور

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

udlt: Universal Design For Learning طرح ج ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

communication revolution: تحول /انقلاب ارتباطات

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

equal employment opportunity commission: کمیسیون فرصت های شغلی برابر ( این ک ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supplementary law: قانون تکمیلی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supplementary convention: کنوانسیون مکمل

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a common enough: کم وبیش رایج

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to form a habit: عادت ایجاد کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marinating: مرینیت کردن، طعم دار کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

optimal functionality: بهترین عملکرد کارایی بهتر عملکردی م ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

otomassage: ماساژ حفره صماخی و استخوانچه های گو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

massager: ماساژور

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

costs and revenues: هزینه ها و درآمدها

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

behavior setting: مجموعه رفتاری

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arid areas: مناطق خشک

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

area to volume ratio: نسبت سطح به حجم

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

area planning: برنامه ریزی شهری

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

archaeological and natural heritage: میراث طبیعی و باستانی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

workforce involvement: مشارکت نیروی کار

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concealed connectors: اتصال دهنده های پنهان

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cast aluminium: آلومینیوم ریختگی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comparison group: گروه قیاسی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cost estimation: برآورد هزینه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cost capacity: ظرفیت هزینه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bauhaus: در متون تخصصی هنر به معنای باهاوس ا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to develop a habit: عادت ایجاد کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expense: هزینه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comparative research: تحقیق تطبیقی، مطالعه تحقیقی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consolidation: در متون حسابداری به معنای تلفیق است ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

goal: گل، دروازه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wnl: مخففِ در حد طبیعی معنایش اینست که س ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ct scan: سی تی اسکن یک روش تصویربرداری که از ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

huh: ۱. هان؟ آره؟ نه؟ ۲. چی؟ چی چی؟ هان ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plow through: ۱. به سختی حرکت کردن، به زحمت پیش ر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by myself: تنها I just want be by myself. فقط ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

significant other: معشوقه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guzzle: سرکشیدن He guzzled the glass of doo ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swl: Safe Working Load بار کار ایمنی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self assertion: ابرازِ وجود

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spinal tap: پونکسیون کمری به این روش که به آن ا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reorganizing: دگر آرایی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

urban development: آبادانی شهر

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rx: نسخه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

age of enlightenment: تمثیل

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ehr: پرونده های بهداشتی الکترونیکی این پ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cbr: استراحت مطلق در بستر وجود این کلمه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

non existent path: بی راهه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

troika: در سیاست، اصطلاح "ترویکا" ( Troika ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

residential area: ساختمان مسکونی منطقه مسکونی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tangled: موی گره خورده

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give tribute: ادای احترام کردن The honorary consu ...

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rambler: گردشگر

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

polo neck: لباس یقه اسکی یقه اسکی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

on: ۱. رویِ، بر رویِ، بر ۲. به ۳. در ۴. ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

if it ain't broke don't fix it: سری که درد نمی کنه رو دستمال نمی بن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

find one's feet: جا افتادن، راه و چاه را یاد بگیریم

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

such as this: این چنینی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

walk sb through sth: ۱. کسی را رفته رفته با چیزی آشنا کر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

self preservation: صیانتِ ذات

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

data analysis: داده کاوی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in connection with: درباره

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

once and for all: یک بار برای همیشه Example: We have ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

softhearted: دل نازک

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

according to: 1️⃣به گفته یِ. . . ، به نظرِ Exampl ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

IN: ۱. در ۲. تو، تویِ، درونِ۳. با ۴. به ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bounds: حدومرز

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

business to business: B2B: کسب و کار، فرایند خرید و فروش ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

OS: OS: Ordnance Survey ( در بریتانیا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

repression: در متون روان شناسی به معنای واپس را ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sink: غروب کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

disposition: در متون حسابداری به معنای فروش است

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

toxic: سمی، کسی که رفتار نرمالی نداره

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vibe: حسی که از چیزی یا کسی می گیریم

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scaremonger: [آدم] ترس آفرین ایجاد کنندهٔ رعب و ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

retest: بازآزمایی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

along with: Along with= together with همراه با ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beside: 1️⃣📌 نقش: �حرف اضافه� 📌 معنی: �کن ...

٣ ماه پیش

مدال‌های یویو