یویو - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rivers navigable: رودهایی که همیشه قابل کشتی رانی هست ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dropped goal: رد کردن توپ از فراز دروازه با پا ( ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep goal: دروازه بانی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drop a goal: ضربه زدن بر فراز دروازه ( رگبی )

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make the transition: گذر کردن عبور کردن

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

room enough: There was room enough to park a car ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

religious: دینی، مذهبی مؤمن دقیق، موشکافانه، ب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reconditioning: شرطی سازی مجدد

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ponytail palm: گیاه لیندا یا پافیلی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

linear perspective: پرسپکتیو خطی روش سنتی ثبت پرسپکتیو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tdf: Trusted Data Format فرمت داده های ق ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the event: بعدها معلوم شد/ بعدها این طور از آب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inauthentic: دروغ بودن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what is seen or heard: دیده ها و شنیده ها

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

precooked: از قبل آماده کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

SOP: در متون پرستاری : روش های عملیاتی ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

protectively: به منظور مراقبت، به نشانه ی حمایت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arthropods: [زیست شناسی] بندپایان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crash cart: ترالی اورژانس یک سبد چرخ دار که تما ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tarnish: لکه دار کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fair labor standards act: قانون کار منصفانه ( این قانون از کا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nicu: بخش مراقبت های ویژه نوزادان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in retrospect: حالا که می بینم حالا که فکر می کنم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apperception: اندریافت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ceo: مخفف Chief Executive Officer مدیر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sharps container: ظرف چیز های تیز یک ظرف پلاستیکی سخت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consist with: Consist with 📌 نقش: فعل 📌 معانی: ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

charge nurse: پرستار ناظر که بر سایر پرستاران در ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ekg: نوار قلب تستی که علائم بیماری قلبی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cto: مخفف Chief Technology Officer مدیر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cmo: مخفف Chief Marketing Officer مدیر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cfo: مخفف Chief Financial Officer مدیر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coo: مخفف Chief Operating Officer مدیر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

become clear: معلوم شدن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

big idea: ایده بزرگ

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trouble with the law: قانون گریزی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noncondescending: بی اغماض غیر قابل قیاس مقایسه ناپذی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take the pressure off sb or sth: فشار را از روی کسی/ چیزی برداشتن، ب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pick up the phone: تماس بگیرید

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my heart hurts for you: دلم برات می سوزه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no happy ending: بدون پایان خوش

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mental math: محاسبات ذهنی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

field goal: گل از راه دور ( بسکتبال ) گل ( فوت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you must grin and bear it: باید بسوزی و بسازی.

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

measure twice cut once: صد بار گز کن یکبار پاره

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

measure twice cut once: این ضرب المثل به معنای �گز نکرده پا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slow and steady wins the race: رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

board of directors: هیئت مدیره

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

radiology nursing: پرستاری رادیولوژی پرستاران مشغول در ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brightness classification: طبقه بندی روشنایی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

building retrofitting: مقاوم سازی ساختمان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bus boarding: سوار شدن به اتوبوس

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

causalities: تلفات

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

civic participation: مشارکت مدنی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

climate resilience: تاب آوری اقلیمی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meal prep: آماده کردن غذا آماده سازی غذا

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

space tourist: گردشگر فضا

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dehydrator: دستگاه میوه خشک کن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

development plan: برنامهٔ آبادانی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

house editing: ویرایش سازمانی، ارزیاب

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

general attention: توجه همگان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rewriting: بازنگاری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen prices: قیمت مناسب

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen delight: لذتِ بسیار

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen questions: پرسش های هوشمندانه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen sense of guilt: حس آزار دهندهٔ گناه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen desire: میلِ شدید

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enfp: ENFP نوعی تیپ شخصیتی Extroverted= ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

often conflicting: often - conflicting یعنی اغلب متناق ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swing shut: به طور خودکار بستن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen slap: سیلیِ جانانه سیلی آبدار

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen scent: بویِ تند

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

electro massage: ماساژ دادن و برق دادن با هم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hugo point ice massage: ماساژ یخ در نقطهٔ هوگو

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if you’d excuse me: اگر اجازه بدید

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bace face: ته چهره

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

application process: روند درخواست

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheesecloth: پارچه پنیر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mudroom: اتاق کفش کَن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blood loyal: خون پادشاهی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

human resource management system: سیستم مدیریت نیروی انسانی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maternity benefits act: قانون مرخصی زایمان ( این قانون از ز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vital signs: علائم حیاتی شاخص های اساسی سلامت بی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apeal: استیناف

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accounts receivable: حساب های دریافتنی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

only a matter of time: دیر یا زود

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cpr: احیای قلبی ریوی یک روش اورژانسی است ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

illegally: از راه قاچاق

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the person opposite: طرف مقابل

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a hidden screen: پرده ای مستور

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

udlt: Universal Design For Learning طرح ج ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

communication revolution: تحول /انقلاب ارتباطات

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

equal employment opportunity commission: کمیسیون فرصت های شغلی برابر ( این ک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supplementary law: قانون تکمیلی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supplementary convention: کنوانسیون مکمل

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a common enough: کم وبیش رایج

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to form a habit: عادت ایجاد کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marinating: مرینیت کردن، طعم دار کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

optimal functionality: بهترین عملکرد کارایی بهتر عملکردی م ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

otomassage: ماساژ حفره صماخی و استخوانچه های گو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

massager: ماساژور

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

costs and revenues: هزینه ها و درآمدها

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

behavior setting: مجموعه رفتاری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arid areas: مناطق خشک

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

area to volume ratio: نسبت سطح به حجم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

area planning: برنامه ریزی شهری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

archaeological and natural heritage: میراث طبیعی و باستانی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

workforce involvement: مشارکت نیروی کار

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concealed connectors: اتصال دهنده های پنهان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cast aluminium: آلومینیوم ریختگی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comparison group: گروه قیاسی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cost estimation: برآورد هزینه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cost capacity: ظرفیت هزینه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bauhaus: در متون تخصصی هنر به معنای باهاوس ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to develop a habit: عادت ایجاد کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expense: هزینه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comparative research: تحقیق تطبیقی، مطالعه تحقیقی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consolidation: در متون حسابداری به معنای تلفیق است ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

goal: گل، دروازه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wnl: مخففِ در حد طبیعی معنایش اینست که س ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ct scan: سی تی اسکن یک روش تصویربرداری که از ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

huh: ۱. هان؟ آره؟ نه؟ ۲. چی؟ چی چی؟ هان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plow through: ۱. به سختی حرکت کردن، به زحمت پیش ر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by myself: تنها I just want be by myself. فقط ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

significant other: معشوقه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guzzle: سرکشیدن He guzzled the glass of doo ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swl: Safe Working Load بار کار ایمنی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self assertion: ابرازِ وجود

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spinal tap: پونکسیون کمری به این روش که به آن ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reorganizing: دگر آرایی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

urban development: آبادانی شهر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rx: نسخه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

age of enlightenment: تمثیل

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ehr: پرونده های بهداشتی الکترونیکی این پ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cbr: استراحت مطلق در بستر وجود این کلمه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

non existent path: بی راهه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

troika: در سیاست، اصطلاح "ترویکا" ( Troika ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

residential area: ساختمان مسکونی منطقه مسکونی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tangled: موی گره خورده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give tribute: ادای احترام کردن The honorary consu ...

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rambler: گردشگر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

polo neck: لباس یقه اسکی یقه اسکی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

on: ۱. رویِ، بر رویِ، بر ۲. به ۳. در ۴. ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

if it ain't broke don't fix it: سری که درد نمی کنه رو دستمال نمی بن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

find one's feet: جا افتادن، راه و چاه را یاد بگیریم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

such as this: این چنینی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

walk sb through sth: ۱. کسی را رفته رفته با چیزی آشنا کر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

self preservation: صیانتِ ذات

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

data analysis: داده کاوی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in connection with: درباره

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

once and for all: یک بار برای همیشه Example: We have ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

softhearted: دل نازک

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

according to: 1️⃣به گفته یِ. . . ، به نظرِ Exampl ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

IN: ۱. در ۲. تو، تویِ، درونِ۳. با ۴. به ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bounds: حدومرز

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

business to business: B2B: کسب و کار، فرایند خرید و فروش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

OS: OS: Ordnance Survey ( در بریتانیا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

repression: در متون روان شناسی به معنای واپس را ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sink: غروب کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

disposition: در متون حسابداری به معنای فروش است

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

toxic: سمی، کسی که رفتار نرمالی نداره

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vibe: حسی که از چیزی یا کسی می گیریم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scaremonger: [آدم] ترس آفرین ایجاد کنندهٔ رعب و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

retest: بازآزمایی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

along with: Along with= together with همراه با ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beside: 1️⃣📌 نقش: �حرف اضافه� 📌 معنی: �کن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

let: راه دادن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you reap what you sow: ۱. هر چه کنی کشت، همان بدروی ۲. هر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in that: 1️⃣ از آنجایی که، بدان علت که، چون ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

voltage phase rotation: چرخش فاز ولتاژ

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mod: "MOD" معمولاً به وزارت دفاع ( Minis ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

the great outdoors: نواحی روستایی فضای سبز بیرون شهر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

processing fluency: سهولت در پردازش

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

long distance: رابطه از راه دور

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

well worn: ۱. کهنه، فرسوده ۲. ( عبارت و مانند ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at the piano: پشت پیانو، پیانو زدن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

swallow holes: حفره های مکنده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shell suit: لباسِ راحتی، لباسِ خانه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

redcar: رِدکار، شهرکی در انگلستان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

womanchester: زنان منچستر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wood anemone: شقایق نعمانی

١ ماه پیش

مدال‌های یویو