S.Ara - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

add value to oneself: به خود بها دادن

٢ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٢ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handle: از عهده برآمدن کنار آمدن ( با ) مد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonjudgmental: به دور از قضاوت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project on someone: بر دوش کسی گذاشتن به کسی تحمیل کردن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give consequences: عواقب و پیامدهای کار کسی را به او ن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moodier: اخمو بداخلاق عبوس ترشرو افسرده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feel validated: احساس تأییدشدن از سوی دیگران احساس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it does not pay: فایده ای ندارد ارزش ندارد به درد نم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

confront someone with something: چیزی ( معمولا کار بد یا موضوعی که ن ...

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back your words with actions: حرف هایت را با عمل ثابت کن حرف هاتو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in distress: someone in distress کسی که با مشکل ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drive a point home: متقاعد کردن تأکید کردن بر نکته یا م ...

٥ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let go of: کنار گذاشتن دست برداشتن از دست کشید ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ultraefficient: با کارایی بسیار بالا فوق العاده کار ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

testing ones limits: ارزیابی/سنجش حداکثر توانایی های فرد

٥ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tailgater: راننده ای که از پشت سر سپر به سپر ح ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mouthiness: پر حرفی وراجی پرچانگی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

serve its purpose: به دلیل خاصی مورد استفاده قرار گرفت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow one's lid: به شدت عصبانی شدن واکنش خشونت آمیز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the focus off: تمرکززدایی از کسی یا چیزی بحث را عو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

most feel like: بیشتر از هر زمان دیگری احساس می کنی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

past the boiling point: ( کسی ) جوش آوردن عصبانی شدن کنترل ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seeking professional help: کمک گرفتن از افراد متخصص و حرفه ای

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warned against: بر حذر داشتن هشدار دادن اخطار دادن ...

٥ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rush away: با عجله رفتن هجوم بردن یورش بردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

side with someone: طرف کسی را گرفتن پشت کسی درآمدن

٥ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give up on: دلسرد شدن از کسی قطع امید کردن از چ ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brand new: کاملا جدید دست اول

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

captain: توی متن یه کتابی classroom captain ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

being: کاربر حسین اگه جمله تون به این صورت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deplane: پیاده شدن از هواپیما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

challenged: به معنای عقب مانده هم هست مثال : te ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

body of evidence: مجموعه ی شواهد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end in itself: به خودی خود هدف بودن به خودی خود مه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impair: خدشه دار کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patronizing: تحقیرآمیز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just as: به همان اندازه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undeserved: غیر عادلانه غیر منصفانه ناحق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

delib erator: متفکران

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

posttraumatic: پس از سانحه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self presentation: خودارائه گری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reauthorisation: اجازه مجدد اختیار مجدد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misconstruction: سوءتعبیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

homo phenomenon: نمود انسانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrongful death: قتل غیرعمد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gulf coast: a seashore of the Gulf of Mexico س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is strength in numbers: قدرت در تعداد زیاد وجود دارد ( یک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deprioritize: از اولویت خارج کردن چیزی را کم اهمی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get off the fence: ( اصطلاح ) تصمیم بگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a la king: مخلوط با سس همراه با قارچ و فلفل سب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stringently: به سختی شدیداً به شدت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cash out: نقد کردن سرمایه عملی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cash out: نقد کردن سرمایه عملی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brag about: نازیدن به بالیدن به مباهات کردن به

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go around doing sth: دائماً کاری را انجام دادن پیوسته کا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feel the ground give way beneath one's feet: زیر پای کسی خالی شدن احساس بی ثباتی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self validation: خود اعتباردهی پذیرش و تأیید درونیات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lost in the woods: ناتوانی در پیدا کردن مسیر درست سردر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make someone's flesh crawl: باعث شویم احساس ناخوشایندی از وحشت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wonder aloud: سوال یا انتقادی را بیان کردن سوال ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit a sour note: به دل ننشستن حق مطلب را ادا نکردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fake friendly: تظاهر به صمیمیت صمیمیت ساختگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch myself thinking: به طور غیرمنتظره فکری به ذهنم رسید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the other side of the spectrum: برای بیان اینکه چیزی کاملاً با چیز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peeling the onion of: به معنای کند و کاو کردن در یک مشکل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tread lightly: محتاط بودن در اعمال یا گفتار ، اغلب ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های S.Ara