𝓜𝓸𝓱𝓪𝓶𝓶𝓪𝓭 𝓶𝓮𝓱𝓭𝓲 - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go camping: رفتن به تفریح یا به تفریح رفتن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مدرسه: school

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand in line: ایستادن در صف Stand= ایستادن in=در ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

neighborhood: مجاورت، همسایگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوتاه کردن مو: getting a haircut

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کوتاه کردن مو: getting a haircut

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

already: قبلا ، پیش از اینکه ، تا کنون ، تا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wash: شست و شو ، پاک کردن ، تمیز کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مدرسه: school

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیب: apple

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

علاءالدین: Aaladdin

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laten: دیر کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

laten: دیر کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mail a letter: پست کردن نامه ، فرستادن نامه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get: گرفتن ، تهیه کردن ، بدست آوردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roasted peppers: فلفل کبابی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roasted peppers: فلفل کبابی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فایل رولر: File roller

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فایل رولر: File roller

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expensive: گران یا گران قیمت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intact: دست نخورده ، سالم ، صدمه ندیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

art class: کلاس هنر یا کلاس نقاشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go camping: رفتن به تفریح یا به تفریح رفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go hiking: به پیاده روی رفتن or رفتن به پیاده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسکی روی یخ: Go ice skating

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go skiing: رفتن به اسکی کردن روی یخ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پوستر: Poster

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الان: Just now

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ثبت: Record

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خودرو: Self , growing

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go sailing: قایق سوار شدن or کشیدن بادبان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go to the beach: رفتن به دریا رفتن به ساحل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

composition: انشا ، قطعه هنری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

winter: فصل زمستان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall: به معنی افتادن و سقوط کردن یا به مع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نقاش: Painter

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پول: Money

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tie: بند ، گره

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curry: برنج یک مکمل عالی برای یک غذای کاری ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pie: او سهم بیشتری را از کیک می خواهد.

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

some: حدودا ، مقداری

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

few: تنها مقدار کمی از مردم میلیونر می ش ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expensive: بهترین چای گران است یا بهترین نوع چ ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intact: اتومبیل بعد از تصادف سالم بود

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good luck: در سال پیش رو موفق و پیروز باشید.

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good luck: من برای شما خواهم نوشید . موفق باشی ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good luck: او شانس خوبی داشت. 😔

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های 𝓜𝓸𝓱𝓪𝓶𝓶𝓪𝓭 𝓶𝓮𝓱𝓭𝓲