تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

≠ bright light

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرتب کردن مو ( شانه زدن و . . )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Get money to put into a business

پیشنهاد
٠

عقده ی برتری داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you suffer pain, you feel it in your body or in your mind. Within a few days she had become seriously ill, suffering great pain and discomfort.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you suffer pain, you feel it in your body or in your mind. Within a few days she had become seriously ill, suffering great pain and discomfort.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Both afflict and inflict cause pain, but afflict means to cause suffering or unhappiness, something a disease does, but inflict means to force pain o ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If someone is racked with pain or an emotion, they suffer a lot because of it.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کراوات جلف و زننده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

= typical, usual

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to be gradually made known; to gradually make something known to other people

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Sharpened

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

disappearance =

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلو زدن از چیزی یا کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دمدمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

They're all silly and ignorant like other girls; but she has something more of quickness than her sisters.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Numb =

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مجذوب، شیفته.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حقوق موضوعه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عادت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به دنبالِ. . جانشین کسی یا چیزی شدن پس از چیزی یا کسی آمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

نوانخانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

( adj ) دوخته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هم noun هست به معنی : بازیافت، مواد بازیافتی هم adj به معنی : بازیافتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اجاره ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( adj ) متحد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

فوق العاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شایعه بیهوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

قابلیت تعویض

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

a new lease on/of life نگرشی نو به زندگی، شروعی مجدد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( adj ) معترضانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

( adj ) ادغام شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( adj ) ادغامی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فیلتراسیون ( صافش )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

( adj ) فروپاشیده، فرو ریخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

داروی گیاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصلاح، بازسازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

سایه انداختن، سایه افکندن This early makeup was originally used by both men and women to shadow their eyes from the reflection of the bright desert.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به طرز احمقانه ای -

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

وادار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسکن شده ( صفت )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

فداکارانه

٢