ستاره آبی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pretty late: خیلی دیر

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oaxaca: یک ایالت در جنوب مکزیک یکی از سی و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mad at: angry عصبانی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rent: /rent/ 1 ) verb [intransitive, tra ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

can't stand: غیر قابل تحمل spoken used to say t ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pretty late: خیلی دیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kind of: یه جورایی so so ( also kinda Amer ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mad at: angry عصبانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mad at: angry عصبانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mad: مترادف crazy به معنی دیوانه اگر دا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

such a great: خیلی فوق العاده!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

such a great: خیلی فوق العاده!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ditch class: مترادف skip class در انگلیسی بریتان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ditch class: مترادف skip class در انگلیسی بریتان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pupils: noun اسم هست. [countable] قابل شم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fair hair: مثال: Julia has blue eyes and fair ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mainly: برای اشاره به قسمت اصلی یا علت چیزی ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spoil appetite: اشتها کور کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spoil appetite: اشتها کور کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bland: در مورد غذا به عنوان یک صفت به معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

iced tea: چای یخ زده ( یا چای یخ ) یک شکل از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gummy bear: پاستیل خرسی که در طعم های میوه ای م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gummy bear: پاستیل خرسی که در طعم های میوه ای م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beef stew: تاس کباب با گوشت گاو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beef stew: تاس کباب با گوشت گاو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i try not to eat a lot of meat: من سعی می کنم، مقدار زیادی گوشت نخو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

candy: یک غذای شیرین ساخته شده از شکر یا ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tacos: تاکو غذای سنتی مکزیک است که از یک ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

curry: به معنی خوراک اگر باشد: یک نوع غذا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wholemeal: مترادف ( در انگلیسی آمریکایی ) : wh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

visual: صفت است که معمولا قبل از اسم بکار ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grilled: کباب شده یا کبابی اگر چیزی را روی ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dessert: غذای شیرینی که بعد از بخش اصلی یک و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good thinking: used to say that an idea is good زم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good thinking: used to say that an idea is good زم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you won't believe: برای بیان اتفاقات عجیب استفاده می ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noway: especially American English used to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

split hairs: My boss is always splitting hairs w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

split hairs: My boss is always splitting hairs w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incredible: مترادف با: unbelievable

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incredible: 1 extremely good, large, or great ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

good job: خسته نباشید! کارت خوب بود! دستت درد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're right: شما درست می گی.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you're right: شما درست می گی.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

opp: فرم کوتاه شده ی کلمه ی OPPOSITE ( م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

e g: the abbreviation of for example مخف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evening meal: عصرانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evening meal: عصرانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ATM: Automatic Teller Machine دستگاه کار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oaxaca: یک ایالت در جنوب مکزیک یکی از سی و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

OK: اگر در پاسخ به احوالپرسی بگوییم: . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

look over: to examine something or someone qui ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

into my office: به طرف دفترم.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

steamship: تعداد بخش: steam‧ship معنی: کشتی ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steamship: تعداد بخش: steam‧ship معنی: کشتی ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

competition: com‧pe‧ti‧tion /ˌkɒmpəˈtɪʃən $ ˌkɑ ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های ستاره آبی