چکاوک - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contemporary: نوین

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impromptu: بدون آمادگی قبلی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw parallel: شباهت دو چیز ( متفاوت ) را نشان داد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

furthermore: از سوی دیگر

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open interest: میزان حجم باز در معامله

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

share: در میان گذاشتن

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ranging from: اعم از

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transition: گذر تغییر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decent work: کار مناسب کار شایسته

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

given that: از آنجاییکه چونکه علی رغم برای این ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

words: عبارت ها

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unnecessarily: الکی بی جهت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with an estimated: در حدود

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

observation: نظر اظهار نظر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outcome document: سند نهایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lifelong: همیشگی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

only a handful: عده کمی تنها گروه کمی فقط چند تا ف ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damage caused by: آسیب های ناشی از

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

major pressures: فشارهای شدید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

among others: برای مثال مخصوصا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

during which: به همین جهت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jumpy and nervous: مضطرب و نگران

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in control: تحت تسلط

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

words: عبارت ها

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot thought: افکار پریشان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unregulated: نابسامان - بی قاعده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is anchored: آغاز شده است

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drivers of growth: محرکه های رشد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face value: ارزش ظاهری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

face value: ارزش ظاهری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impromptu: بدون آمادگی قبلی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compulsive behavior: رفتار وسواسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compulsive behavior: رفتار وسواسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timeout: تکنیک تایم اوت یا وقفه کوتاه ( روان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fundamentals: زیرساخت ها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relying on: اتکا بر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot up: بالا رفتن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

butterfly spread: استراتژی دامنک پروانه ای از انواع ا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underlying asset: دارایی پایه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underlying asset: دارایی پایه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distressed: مشکل دار - پریشان حال

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pump and dump: پامپ و دامپ یک استراتژی در بازار اس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pump and dump: پامپ و دامپ یک استراتژی در بازار اس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

last in first out: آخرین ورود، اولین خروج

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw parallel: شباهت دو چیز ( متفاوت ) را نشان داد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sod's law: قانون ساد. هر خطای ممکن رخ خواهد دا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open interest: میزان حجم باز در معامله

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deallocations: بازستانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isolated areas: مناطق دور افتاده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isolated elderly people monitoring: نظارت بر سالمندان بی سرپرست

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavy topics: موضوع سنگین، موضوعی جدی، افسرده کنن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard conversations: این عبارت ممکن است به مواردی اشاره ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the tension is so thick you can’t cut it with a knife: اصطلاحی است که برای توصیف وضعیتی اس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light banter: شوخی های کنایه آمیز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

actual harm: خسارت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zombie ing: Zombie - ing ( زامبی شدن ) وقتی فر ...

١١ ماه پیش

مدال‌های چکاوک