مقداد ب - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muzzled: پوزه بند زده شده، شخص یا گروهی که ا ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glamorous: جذاب ، فریبنده، باشکوه اگه در وصف ی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your own good: برای نفع خودت، به صلاح خودت، برای س ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smash a girl: رابطه جنسی خشن با دختر داشتن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hoot: معنی اول : هوهو کردن ( مثل صدای جغد ...

٥ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slur: توهین و تحقیر تهمت وقتی یه چیزی میگ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

searing: معنی اول: پرحرارت، سوزان، درخشان من ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brazy: همون crazy هستش. Going brazy اصطلاح ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prepositional phrase: عبارت حرف اضافه ای، یه حرف اضافه ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whamming: ایجاد سروصدا کردن، هیاهو کردن ، بوق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cdr or cdr: یکی از معانیش، گزارش شایستگی مهارت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

imbibing: نوشیدن ( الکل ) ، معادل drink هست م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleazoid: پست، فرومایه، نفرت انگیز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tuxedoed: به کسی که تاکسیدو ( لباس رسمی و شیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spick: معنی اول: بسیار تمیز و مرتب معنی دو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wop: لغت توهین آمیز در انگلیسی که به افر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chink: معنی اول: شکاف، رخنه، روزنه ( مثل ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrewd: به آدم تیز و باهوش میگن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slam down: محکم بهم زدن، زمانی که یه نفر با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loosen grip: شل کردن، شل گرفتن، کمی رها کردن، کم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thicking off: عصبانی کردن یه نفر his father realy ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gas out: به معنی خسته شدن، تخلیه نیرو و انرژ ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های مقداد ب