پیشنهادهای محمد مرادی (٢٣)
جو Sack of barely گونی جو
ول خرج
سرکه نقد، به از حلوای نسیه!
حله داداچ! 😊
بی خیال چیزی شدن، صرف نظر کردن Can we move past the shoes میشه بی خیال کفش شیم؟!
سَقِّ سیاه معنی اصطلاح - > سَقّ سیاه داشتن؛ سق کسی سیاه بودن کارگر بودن نفرین کسی؛ عملی شدن پیش بینی بدِ کسی مثال: - خیلی سق سیاهی داره، پارسال پیش ...
معمولا راننده های تاکسی سوال میکنن مقصدتون کجاس؟!
بعضی جاها شاید بشه گف " چشات دوریش کن"
در نوردیدن The enourmous crab moved across the ocean in search of food خرچنگ عظیم الجثه در جستجوی غذا کف اقیانوس را در نوردید
من گربه چکمه پوشم. همه دوسم دارن I am puss in boots. Love by one and all
پچل کاری کثیف کاری
پناه بردن ( کمک خواستن ) He has no one to turn to هیشکیو نداره بهش پناه ببره Turn to page 9 برو صفحه ۹
تا خراب نشود، آباد نمی شود بی مایه فطیر است نابرده رنج گنج میسر نمی شود ( تقریبا ) تا دیواری خراب نشه، چاله ای پر نمیشه
It's not like him از اون بعیده / نمی تونه کار اون باشه
سیاستِ چماق و هویج
cheap and of poor quality a low - budget schlocky film فیلم آبگوشتی
به یه دردی بخورین
Keep guard up حواستو جمع کن
عین آب خوردن
یا امامزاده بیژن!
The person who is officially responsible for a department, etc
خرافه Tall tales to keep us away from a great fishing spot
( informal ) completely dead هفتا کفن پوسونده / مث سنگ بی جونه / خیلی وخته مرده This fish is as dead as doornail این ماهی خیلی وخته مرده