ژ.ب - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unburden: سقط کردن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AIR: آسمان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consecutive: مستمر ( مراجعه ی مستمر )

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run back and forth: بارها رفت و آمد کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end: دور ( در بازی و ورزش مثل بوچیا )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nulliparous: بدون تجربه زایمان نخست زا

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insula: اینسولا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insula: اینسولا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gossipmonger: شایعه پرداز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gossipmonger: شایعه پرداز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extremity: افراط و تفریط

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snort: شیهه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

setting: غروب setting sun غروب آفتاب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burning: غضبناک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brush aside: از یاد بردن. فراموش کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deprave: گمراه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

learnt the hard way: to understand a situation or develo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

learnt the hard way: to understand a situation or develo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brighten up: روشن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thirst quenching: سیراب کننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thirst quenching: سیراب کننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

briefly: اندکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nociceptive: گیرنده درد یا دردگیرنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nociceptive: گیرنده درد یا دردگیرنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to top it all off: بدتر از همه، بالاتر از همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cesarean: سزارین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nostalgia: نوستالژی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trip out: خارج شدن، رفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abyss: پرتگاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

report: لو دادن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

record keeper: متصدی ثبت سوابق

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rummage through: گشتن. جستجو کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rummage through: گشتن. جستجو کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serve: تعارف کردن. پذیرایی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absence: جای خالی فردی یا چیزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set out: درست کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lavish: مجلل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sun: روشن ( از نور آفتاب )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arbor: آلاچیق یا سایبان ( انگور )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arbor: آلاچیق یا سایبان ( انگور )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alone: مختص

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forever: ماندگار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fell under the spell: مسحور و مجذوب کسی یا چیزی شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fell under the spell: مسحور و مجذوب کسی یا چیزی شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clay oven: تنور سفالی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clay oven: تنور سفالی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

letting of: جاری شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run back and forth: بارها رفت و آمد کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work up: کشت مثلا Laboratory work - up کشت آ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

myalgias: درد عضلانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

myalgias: درد عضلانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monozygotic: همسان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peroxisome proliferator activated receptor gamma: گیرنده ی فعال کننده ی تکثیر پروکسی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neuroanatomical: نوروآناتومی، آناتومی سیستم عصبی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chemo fog: مه آلودگی شیمی ( در شیمی درمانی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unburden: سقط کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jew: یهودی کردن

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های ژ.ب