Shadi - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جون به لب شدن: At the end of one's rope

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تمتع: بچه های حقوق معنیش میشه *توانایی دا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم پخته: seasoned veteran proficient person

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استیفاء: بچه های حقوق معنیش میشه *توانایی اج ...

٩ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be up: To be finished To expire تمام شدن ...

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eliminate: •Delete • remove •kill •Destroy به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't have a cow: means don't make a big deal out of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a mountain out of a molehill: Make a big deal out of something sm ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump the gun: Do something too early, too fast an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

double edged sword: means ●something can have two sides ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take something with a grain of salt: Don't take something too seriously ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold your horses: به زبان کوچه بازاری میشه همون 'پیاد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توافق نامه: come to an agreement• به توافق رسید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جرقه: •flash •Epiphany : a sudden burst o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the ground running: start working or doing something wi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the ground running: means that the person started worki ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نخود سیاه: Fooling around is a phrase used to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wog: "Wog" is a slang term or word that ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snide: Synonym: •Mocking •Bitter Snide is ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outmeal: The word "outmeal" is not a common ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tickly: دوست عزیز معنی خارش و خاریدن نمیده.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تلاش: Effort • we put in a lot of effort ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shooting: The word "shooting" is used in a fe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stabbing: E. g. The chef stabbed the meat wi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زل زدن: ●Differences between gaze and stare ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جنگجو: •Fighter •Battler

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lush woods: "Lush woods" is a combination of tw ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خوابیده روی شکم: E. g. He lies on the bed facedown ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های Shadi