تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Network Time Protocol use this: NTP Server: ntp. day. ir

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Wifi Protected Setup Wi - Fi Protected Setup is used to easily add devices to a network using a PIN or button press. Devices must support Wi - Fi Pr ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

The king can only move one square at a time, but in any direction. The king cannot move to a square where it can be captured. If the square is occupi ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

محلی برای باز توانی پسران نوجوان آسیب دیده . ( روحی/جسمی/جنسی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

. D is a bra size ================= ⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️ تخصصی تر. سایز سینه بند خانم هاست. به این صورت که از A شروع میشه ( A/B/C/D/F ) و حرف لاتین نشانگ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

. DDD is a bra size ================= ⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️ تخصصی تر. سایز سینه بند خانم هاست. به این صورت که از A شروع میشه ( A/B/C/D/F ) و حرف لاتین نشا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

. DD is a bra size معادل همون 85 خودمون. در اروپا و امریکاست. ================= ⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️ تخصصی تر. سایز سینه بند خانم هاست. به این صورت که ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

اصل قضیه. مثال And the MVP goes to 1:34 of the video اصل قضیه / مطلب دقیقه 1. 34 هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

از نظر ریشه شناسی به معنای همه است. مثال: Omnipresent Omnipotent Omniscient Omnivore omnibus

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از نظر ریشه شناسی به معنای سبک/ بالا رفتن است. مثال: Elevated Elevate Alleviate alleviation Levity Elevation Elevator Lever leverage Relieve Relie ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر ریشه شناسی به معنای سبک/ بالا رفتن است. مثال: Elevated Elevate Alleviate alleviation Levity Elevation Elevator Lever leverage Relieve Relie ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

از نظر ریشه شناسی به معنای نشستن یا سکونت است. مثال: Resident Residence Subsidiary Subside Residue Insidious Assiduous Dissident Preside President ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از نظر ریشه شناسی به معنای نشستن یا سکونت است. مثال: Resident Residence Subsidiary Subside Residue Insidious Assiduous Dissident Preside President ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

از نظر ریشه شناسی به معنای نشستن یا سکونت است. مثال: Resident Residence Subsidiary Subside Residue Insidious Assiduous Dissident Preside President ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

از نظر ریشه شناسی به معنای هدایت کردن/رهبری/جلو روی است. مثال: conduct induce Reduce Introduce Subdue Induce Seduce Conductive Adduce Traduce Dedu ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از نظر ریشه شناسی به معنای هدایت کردن است. مثال: Reduce Introduce Subdue Induce Seduce Conductive Adduce Traduce Deduce Inducement Educate Produce ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر ریشه شناسی به معنای شکل یا تغییر شکل است. مثال: metamorphosis: 'shape' change. amorphous: not having a fixed 'shape' Morpheus: god who 'sh ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر ریشه شناسی به معنای پرتاب کردن/ بیرون انداختن است. مثال: Reject Subject Interject Conjecture Abject Object ( v ) Objection Inject Injectio ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

از نظر ریشه شناسی به معنای پرتاب کردن/ بیرون انداختن است. مثال: Reject Subject Interject Conjecture Abject Object ( v ) Objection Inject Injectio ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از نظر ریشه شناسی به معنای شناختن یا دانستن است. مثال: Agnostic Agnosticism Prognosticate Diagnose Diagnosis Cognizant Cognition Cognitive Recogni ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر ریشه شناسی به معنای شناختن یا دانستن است. مثال: Agnostic Agnosticism Prognosticate Diagnose Diagnosis Cognizant Cognition Cognitive Recogni ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر ریشه شناسی به معنای گفتن/کلمه است. مثال: circumlocution colloquial dialogue eloquent epilogue eulogy grandiloquent interlocutor Log out log ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

این ریشه به معنای گفتن/کلمه است. مثال: apologize catalog circumlocution colloquial dialogue eloquent epilogue eulogy grandiloquent interlocutor Lo ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از نظر ریشه شناسی به معنای گفتن است. مثال: apologize catalog circumlocution colloquial dialogue eloquent epilogue eulogy grandiloquent interlocuto ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از نظر ریشه شناسی به معنای گفتن است. مثال: apologize catalog circumlocution colloquial dialogue eloquent epilogue eulogy grandiloquent interlocuto ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از نظر ریشه شناسی به معنای گفتن هست. مثال: Addict Benediction Contradict Dictate Dictator dictum Edict indicate indictment Interdict Malediction J ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنای دیدن. تماشا کردن. نظر کردن کلماتی که از این ریشه هستند Inspect Spectrum Introspective Retrospective Prospect Perspective Irrespective Asp ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اصطلاح اویونیک یا الکترونیک هوانوردی ( Avionics ) اشاره به تجهیزات الکترونیکی هواپیما، ماهواره، و فضاپیما؛ مانند نمایشگرها، کامپیوترها، حسگرها، عملگر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

research assistant its a job for students Research Assistant is a professional who supports research projects by conducting literature searches, d ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به سیستم هایی که برای تعمیر یا ارتقاء قطعات نیازی به خاموش شدن ندارند. حتی تعویض cpu

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

graphical user interface

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

mail exchange

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

dynamic DNS

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

dhcp های مذاحم در شبکه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرایند کاری DHCP در شبکه را DORA می گویند D= discover O= offer R= Request A = Accept

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Dynamic Host Configuration Protocol سرویسی هست برای پیکربندی دستگاه ها در شبکه . کار این سرویس فقط ای پی دادن نیست. تنظیم default gateway set DNS s ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلاس گذاشتن . مثال: she bought a new phone , now she's putting on airs

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

غارت دست کردن تو جیب کسی کلاه برداری از کسی گوش بری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلاه گذاشتن سر کسی he overcharged me

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بزار به حساب. . . . مثال: dw about it . just chalk it to his age نگران نباش اینو بزار به حساب سنش / جونیش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به معنای یه کار اورژانسی هست. مثل دستشویی رفتن. ولی به صورت مو ادبانه مثال: i want to ease myself up ینی من یه کار واجب دارم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کشتن از روی غیرت و تعصب. قتل ناموسی. هم درسته ولی تو ترجمه زیاد جالب در نمیاد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

As fuck یا af برای تاکید بر یک صفت بکار برده میشود. مثال: im tall asf من خیلی قدم بلنده معادل دقیقش تو پارسی جوانان ما میشه" ک. یری" مثال: tha ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

As fuck یا af برای تاکید بر یک صفت بکار برده میشود. مثال: im tall asf من خیلی قدم بلنده معادل دقیقش تو پارسی جوانان ما میشه" ک. یری" مثال: tha ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

As fuck یا af برای تاکید بر یک صفت بکار برده میشود. مثال: im tall asf من خیلی قدم بلنده معادل دقیقش تو پارسی جوانان ما میشه" ک. یری" مثال: tha ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

صفت tall برای غیر اشیاع بکار میره. مثال: listen mate im tall asf

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگر برای اندازه گیری باشه فقط برای اشیا به کار می ره. مثال: that tree is 7 ft high

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

بازی بازی کردن با چیزی. Dont nurse your drink. just get it down

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

تمومش کن . زود تر انجام بده. مثال: dont play with ur drink. just get it down

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

همخانی نداشتن چیزی با چیزی. مثال: your face kind of defies your age