SuperSU - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bit too far: پارو از گلیم بیشتر دراز کردن مثال: ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a bit too far: پات رو از گلیمت بیشتر دراز کردی

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ring trick: ضامن نارنجک پرتاب نارنجک

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gki: Generic Kernel Image A product ker ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ceo: Chief Executive Officer

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clicked: دوزاری کسی افتادن. مثال: Suddenl ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tmr: Tomorrow

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

permissive kernel: permissive means selinux is not enf ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

selinux: selinux is securty in linux if it ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settle down: معنی کوتاه اومد هم میده مثلاً: با ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pmc: private military company A private ...

١ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tripping out: get high , Overreacting or Misunder ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pumpkin pounder: Ginger lover Someone who loves gin ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

qti: Qualcomm Technologies, Inc

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fde: Full Disk Encryption

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fbe: File Based Encryption

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pois: ( points of interest )

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pop one: یک اصطلاح بریتیش هست به معنای این ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get your tits out: پستون تو بنداز بیرون ( ینی نشون بده ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ream someone out: ream someone out ( got angry with h ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spuds: spuds ( potatoes ) . Do you want ri ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taking care of business: taking care of business ( doing wha ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tool around: tool around ( drive around ) . I do ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yukky: yukky ( bad ) . This food tastes yu ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put the moves on: put the moves on ( seduce ) . Just ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quick buck: quick buck ( easy money ) . I need ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jerk someone around: jerk someone around ( wasting my ti ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just off the boat: just off the boat ( na�ve ) . He ac ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep one’s cool: keep one’s cool ( remained calm ) . ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

party hearty: party - hearty ( celebrate ) . We n ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pop for: pop for something ( buy ) . It’s my ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a buzz on: have a buzz on ( slightly intoxicat ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have good vibes: have good vibes ( feel good about ) ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hip shooter: hip - shooter ( always talking with ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do a snow job on: do a snow job on ( deceive ) . Don’ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hang it up: hang it up ( quit ) . I have decide ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hang loose: hang loose ( relax ) . Just hang lo ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hang tough: hang tough ( stick with ) . We need ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fpm: Frame per minute

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bub: bub = شامپاین. نوعی مشروب الکلی م ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shook: ادم ترسو

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what are you on: فازت چیه؟

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emo: Very emotional type ادم خیلی احسا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screw the driver: یه پیکاپ لاین برای استفاده دختر ها ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holla: سلام دقت کنید که این کلمه رو با ho ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

digits: شماره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kick it: حال کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ll m: large language model Or long lang ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dull: 1: موضوع یا چیزی که شفاف/واضح نیست ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drag: یه چیز ضد حال حوصله سر بر

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underdog: یعنی شخصی که قرار بوده شکست بخوره ی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull rank: سو استفاده از موقعیت و پست

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cabbage: پول ============================= م ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AN: وقتی a or an قبل یه اسم خاص بیاد ین ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to someone or something: ( نوشیدن ) به سلامتی یا به افتخار ( ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single ready to mingle: That means I'm Single and keen on d ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so is spaghetti until it gets wet: این برای شروع لز کردن به کار میره ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

demon live: ویدیو پخش زنده ای ( همون لایو اینست ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get sucked: درگیر شدن درچیزی ( برخلاف میل )

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get pinched: دستگیر شدن . گرفته شدن مثال Johnny ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the jewel in the crown: گل سر سبد

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ject: از نظر ریشه شناسی به معنای پرتاب کر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intervention: بهبودی درمان شفاعت یافتن خوب شدن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

post porn depression: post porn depression That moment a ...

٧ ماه پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infidelity: دقت کنید دوستان این کلمه فقط برای ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sell somebody off: کسی رو فروختن یا نارو زدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buy somebody off: Buy sb off کسی رو با پول خریدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turned sb down: That means to reject somebody's req ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kiss something better: برا وقتیکه بچه ای زمین میخوره یا در ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the bong: That means smoking ، mostly marijua ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ceremonious: تعارف کردن مثال: Don't be ceremo ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اصطلاحات زبان انگلیسی: چند تا عبارت و جمله و اصطلاح انگلیس ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put best foot forward: از دل و جون مایه گذاشتن برای چیزی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of wits: یه چیزی در حد خیلی زیاد مثال He s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

about time: زود تر از اینا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

4s: The Air Jordan 4 is a classic sneak ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wardrobe: معادل بریتیش کلمه closet

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gfw: Great Firewall ( of China )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ama: Ask Me Anything

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slag: زن هرزه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

911: September 11 attacks United States ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slag off: نکته: این عبارت ها در امریکا کاربرد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coast: حرکت با دنده خلاص در ماشین

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

betrayal: betrayal به هر نوع خیانتی به غیر ا ...

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out: از نظر ریشه شناسی به معنای بیشتر/ ب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of business: ورشکسته شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let it go: فراموشش کن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seamless system updates: Seamless System Updates is a featur ...

٩ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

٩ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dunk: سر کسی رو در آب فرو کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dunk: سر کسی رو در آب فرو کردن

٩ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rinsed: شسته شدن خیس شدن آبکشیده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

besides: از این گذشته

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grounded: جریمه . تنبیه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

midnight: نیمه شب

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wtf: What The Fuck WTF این چه کوفتیه؟ ا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sniffing: بو کشیدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sniffing: بو کشیدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sniffing: سرک کشیدن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sniffing through: سرک کشیدن در

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

all: کاملا ، بکلی ، جمعا ، مطلقا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all: کاملا ، بکلی ، جمعا ، مطلقا

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roams: سرگردان بی هدف حرکت دادن/کردن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nightcaps: نوشیدنی قبل خواب . که میتونه الکلی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

you'd: you had or you would

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you'd: you had or you would

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gutter: بد . آب گذر طرفین شیروانی. مذاب. جو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the gutter: چیز بد. مثلا در ذهن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inclination: علاقه ای

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

auditioned: شنوایی، قدرت استماع، استماع، ازمایش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guidelines: دستور العمل. خط مش . قوانین نوشته ش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guidelines: دستور العمل. خط مش . قوانین نوشته ش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whole: تمام، درست، دست نخورده، کامل، بی خر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

had to: باید. حتما

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

becoming: شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dweeb: فردی که از لحاظ جسمی و اجتماعی ناخو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dweeb: فردی که از لحاظ جسمی و اجتماعی ناخو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nerd: فردی که از لحاظ جسمی و اجتماعی ناخو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you'll survive: زنده باشی. زنده باد

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

audition: شنوایی، قدرت استماع، استماع، ازمایش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trip: سر زدن سبک رفتن، پشت پا خوردن یازدن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

animosity: دشمنی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

animosity: دشمنی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cause: علت. دلیلی. دلیل .

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coaching: اموزش دادن . مربی ت میشم. یادت میدم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

realizes: تحقق بخشیدن پی بردن فهمیدن تحقق یاف ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

realizes: تحقق بخشیدن پی بردن فهمیدن تحقق یاف ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hurl: عصبانی بودن ازدست کسی یا چیزی پرت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worst: بد ترین

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

geek: یعنی کسی که با اشتیاق میر دنبال چیز ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

macho jackass: مرد احمق. خر نر کسی که فقط مرد اس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spermination: در پزشکی اسپرم گذاری ، خارج شدن اس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

creamed: کاربرد اول: خیس کردن ( ترشحات در ه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retardedment: The highest level of being retarded ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offensive: تکان دهنده

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doppelganger: alternate: 'Doppelg�nger', noun De ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

superuser: به معنای کاربر خبره . کاربر حرفه ای ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superuser: به معنای کاربر خبره . کاربر حرفه ای ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supersu: super user رو سرچ کن تو دیکشنری آبا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supersu: super user رو سرچ کن تو دیکشنری آبا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

magisk: یه نرم افزار جدید برای ایجاد دسترسی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magisk: یه نرم افزار جدید برای ایجاد دسترسی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unpalatable: بد مزه!

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

positively: قاعدتان معلومه که - ( "هیچوقت اون ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

making me: مجبور کردن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the run: فراری دادن پروندن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the runs: the run

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it up: شدن بودن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it up: شدن بودن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suck: دهن کسی رو سرویس کردن.

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole body bone scan: اسکن کامل کل استخوان های بدن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suckage: تو یه وضعیت بد بودن دهن ش سرویس شد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bringing: بردن ( حمل کردن ) رساندن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrumptious: معمولا وقتی این کلمه رو می گن که طر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thought: فکر می کردم که. .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terrance: خوشکله پسر . پسر خوشکل هایی که لپشو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hack: HACK هک یعنی یه کار هوشمندانه با ا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

might: ممکنه که . . . . . .

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

participant: فردی که در یک فعالیت خاص شرکت می کن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involved: در گیر شدن دعوا کردن یقه کسی رو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

implies: ینی اینکه. . . .

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beat up: کتک خوردن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ass cavities: عوضی لاشخور بدردنخور

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

annoying: رو مخ هستی مزاحمی فوضولی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

teel: اهنی فولادی قوی نیرومند

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pronounce: گفتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flawless: شاهکار

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

nerd: نرد هر چند معنای متضادی با گیک ندار ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mascara: ریمل

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mascara: ریمل

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eyeliner: خط چشم

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eyeliner: خط چشم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bug eyes: چشم درشت بزرگ

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

droning on: کوتاه نمیاد

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yummy: تو دل برو جیگر مثال؟Isn't he yumm ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hookup: هرزگی رابطه جنسی با کسی خوابیدن ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

memorized: حفظ کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

memorized: حفظ کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deserve: شایسته ی لیاقت ه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

here goes: بیا شروع کنیم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm flattered: For example you find out someone is ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm flattered: For example you find out someone is ...

٩ ماه پیش

مدال‌های SuperSU