SuperSU - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doppelganger: alternate: 'Doppelg�nger', noun De ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

superuser: به معنای کاربر خبره . کاربر حرفه ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superuser: به معنای کاربر خبره . کاربر حرفه ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supersu: super user رو سرچ کن تو دیکشنری آبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supersu: super user رو سرچ کن تو دیکشنری آبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

magisk: یه نرم افزار جدید برای ایجاد دسترسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magisk: یه نرم افزار جدید برای ایجاد دسترسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unpalatable: بد مزه!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

positively: قاعدتان معلومه که - ( "هیچوقت اون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

making me: مجبور کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the run: فراری دادن پروندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the runs: the run

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it up: شدن بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it up: شدن بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suck: دهن کسی رو سرویس کردن.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole body bone scan: اسکن کامل کل استخوان های بدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suckage: تو یه وضعیت بد بودن دهن ش سرویس شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bringing: بردن ( حمل کردن ) رساندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrumptious: معمولا وقتی این کلمه رو می گن که طر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thought: فکر می کردم که. .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terrance: خوشکله پسر . پسر خوشکل هایی که لپشو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hack: HACK هک یعنی یه کار هوشمندانه با ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

might: ممکنه که . . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

participant: فردی که در یک فعالیت خاص شرکت می کن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involved: در گیر شدن دعوا کردن یقه کسی رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

implies: ینی اینکه. . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beat up: کتک خوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ass cavities: عوضی لاشخور بدردنخور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

annoying: رو مخ هستی مزاحمی فوضولی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

teel: اهنی فولادی قوی نیرومند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pronounce: گفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flawless: شاهکار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

nerd: نرد هر چند معنای متضادی با گیک ندار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mascara: ریمل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mascara: ریمل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eyeliner: خط چشم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eyeliner: خط چشم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bug eyes: چشم درشت بزرگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

droning on: کوتاه نمیاد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yummy: تو دل برو جیگر مثال؟Isn't he yumm ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hookup: هرزگی رابطه جنسی با کسی خوابیدن ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

memorized: حفظ کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

memorized: حفظ کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deserve: شایسته ی لیاقت ه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

here goes: بیا شروع کنیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm flattered: For example you find out someone is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm flattered: For example you find out someone is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disgust: داشتن حس بد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hideous: شرم اور چندش اور نا مطلوب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hideous: شرم اور چندش اور نا مطلوب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chasing: دوندگیی خواستن دنبال کردن تعقیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chasing: دوندگیی خواستن دنبال کردن تعقیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stalk: the main stem of a plant, or the na ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stalk: the main stem of a plant, or the na ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whether: هر چند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheat: تقلب آدم متقلب فریب کار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bummed: bummed ( depressed ) . I was really ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reliving: to make an unpleasant feeling, such ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reliving: to make an unpleasant feeling, such ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

honestly: راست حسینی شو بخوام بگم. . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tingly: feeling an emotion such as exciteme ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abruptly: یهویی یه دفعه ناگهان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abruptly: یهویی یه دفعه ناگهان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biology: زیست شناسی علوم زیست درس. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biology: زیست شناسی علوم زیست درس. . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assbag: فوش ناجور*******

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sucked: ت*می تخیلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sucked: ت*می تخیلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

GSA: Gay Straight Alliance

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appreciate: قدر دانی ممنون بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pushing: فشار اوردن عصبانی کردن دیوانه شدن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

friending: دوستی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flaunt: جار زدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaunt: جار زدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pedo: کودک آزار شخصی که اختلالات روانی د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pedo: کودک آزار شخصی که اختلالات روانی د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

figured: حدس زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't turn him in i can't: من نمی تونم این کارو باهاش کنم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acetaminophen: ستامینوفن یا پاراستامول رده درمانی: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acquaintances: a person that you have met but do n ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acquaintances: a person that you have met but do n ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nosy: شخص کنجکاو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scored: به ارمغان اوردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bla bla bla: فلان فلان فلان نیویورک ی ها معمولا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bla bla bla: فلان فلان فلان نیویورک ی ها معمولا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ngl: Not Gonna Lie راستشو بخوای نمی خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ngl: Not Gonna Lie راستشو بخوای نمی خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gal: دو معنی میده اگر طرف ایبونیک ( افر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

SC: shmibb club. a boys club, usually i ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

SR: sr Slow Reply/Replies. Usually seen ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god in church: به معنای مقدس بودن یک چیز Sacred

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

super su: super user رو سرچ کن تو دیکشنری آبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crisp bill: اسکناس نو تازه و تا نخورده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wears on: طول کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slow: عقب بودن My watch is ten minutes s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doesn't agree: سازگار نبودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yawner: خسته کننده ضد حال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit on her: مخش رو زدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit on her: مخش رو زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wussup: خوب بودن . اوکی بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hustle off: انداختن قالب کردن چیزی به کسی مثا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hailed: مچ کسی رو گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bbc: Big Black Cock Black Boy Cock

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graceful: چابک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

littlest: کوچک ترین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whirpool: Whirlpool

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sfs: Share for Share تو شبکه اجتماعی ینی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

NCL: Newcastle

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

g org: Gorgeous

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ACC: Account

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pfp: Profile pic

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pfp: Profile pic

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smack that 'till you get sore: Hit that ass so hard

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taebo: tae - kwondo and bo - xing

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tae bo: tae kwondo and bo xing

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

BI: Bisexuality ================== از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lnc: Like and comment

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defo: :British definitely

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defo: :British definitely

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bunda: Ass Bum

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bunda: Ass Bum

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exe: شهر اگزتر ( در جنوب باختری انگلیس ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

NC: New Castle

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

GC: British English: Group chat

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tites: Boobs

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

omw: On my way

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

omw: On my way

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

FFS: For fuck sake

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

made out: ماچو بوسه کردن . لب گرفتن و تا جایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sym: Suck your mum This sentence is Bri ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sym: Suck your mum This sentence is Bri ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

professionally: تجربه کاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

NaN: Mom

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clit: کلیتوریسم چوچوله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

logistically: in a way that involves the careful ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wsp: wad up?

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

b4n: Bye for now فعلا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

f2f: Face to face رو در رو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sm1: Someone

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

SMT: Something

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lvl: Level

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kickback: مهمونی یه کوچک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rager: مهمونی بزرگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's netflix: دعوت به سکس یا خوشگذرونی های نامشرو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's chill: دعوت به سکس و خوش گذرونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let's chill: دعوت به سکس و خوش گذرونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

molly: *دقت کنید که این کلمه رو تریاک معنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embrace: به سراغ چیزی رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confide: محرم اسرار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

therapists: روش درمانی درمان کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

banged: to have sex with someone

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clocking: زیر نظر داشتن سریع کردن سریع ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clocking: زیر نظر داشتن سریع کردن سریع ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advantage: سو استفاده کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leng: Leng means unreal

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leng: Leng means unreal

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wdym: What do you mean

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wdym: What do you mean

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ly2: Love you too

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lamfao: laughed my fckin ass off

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kms: Kill myself

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kys: Kill yourself

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kys: Kill yourself

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go to horny jail: A phrase used in response to when s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slag: زن هرزه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wym: منظورت چیه؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freakazoid: A freaky person or creature a frea ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snapper: a fish that lives in warm seas and ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sympathy card: برگ برنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recouping: دوباره برگشتن احساس خوبی داشتن از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting wood: شق کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sporting wood: برنامه کردن ***

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disrespectful: بی ادبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stripper: رقاص با میله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oh that's what's up: اوه پس اینجوریاست.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strap on: دیلدو با کمربند دیلدو کمری Strap ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strap on: دیلدو با کمربند دیلدو کمری Strap ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

godssakes: خیر سرم . . . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neek: Like a freak

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drill: سوراخ کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insisted: اصرار داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

g9: Good night

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

l8r: Later

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

d8: Date

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tnx: Thanks

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tnx: Thanks

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ruok: are You ok?

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boner appetite: ک*ر خوشمزه نوش جونت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

duly noted: Duly noted means properly recorded ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

m8: Mate

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jacking: کش رفتن غارت کردن دزدی کردن ج*ق زدن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jacking: کش رفتن غارت کردن دزدی کردن ج*ق زدن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arctic force: اسپری بو بر بدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweet move: حرکت خفن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

1f: شخص تنها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spring fling: An artists' open studio event in s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filleted: فیله گوشت فیله کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anvil: سنگینی کردن سنگین

١ سال پیش

مدال‌های SuperSU