ترجمه‌های عیسی علوی (٧٥)

بازدید
١٨٠
تاریخ
٢ سال پیش
متن
If that means delaying the trip, so be it.
دیدگاه
٠

اگر بمعنی تاخیر سفر است اشکالی ندارد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
If something happens, so be it.
دیدگاه
٠

اگر اتفاقی بیفتد خبری نیست

تاریخ
٢ سال پیش
متن
If they were misunderstood, so be it.
دیدگاه
٠

اگر متوجه نمیشوند بگذار چنین باشد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
If this makes me a churchgoer, then so be it.
دیدگاه

اگر این باعث میشود به کلیسا بروم خبری نیست

تاریخ
٢ سال پیش
متن
If they continue to win, so be it.
دیدگاه

بگذار همچنان برنده شوند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
If that means delay, so be it; prudent decision making takes time.
دیدگاه
٠

اکر این بمعنی تاخیر است بگذار چنین باشد تصمیم گیری عاقلانه نیاز به زمان دارد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
If he doesn't want to be involved, then so be it.
دیدگاه
٠

اگر او نمی خواهد در ارتباط باشد بگذار چنین باشد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Love is hard to get into, but harder to get out of.
دیدگاه
٠

عاشق شدن سخت است اما بیرون آمدن از آن سختتر است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I don't really want to get into discussing the technicalities of laser printing.
دیدگاه
٠

من واقعا نمی خواهم درباره تکنولوژی چاپ لبزری گفتگو کنم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
A hacker had managed to get into the system.
دیدگاه
١

هکر برنامه ای نوشته بود که به سیستم دسترسی پیدا کند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She cited three reasons why people get into debt.
دیدگاه
١

او به سه دلیلی که مردم بدهکار میشوند اشاره کرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
With the rise of literal Zen, Zen Koan had became the object of enlightenment, Koan's influence became even wider.
دیدگاه
٠

با رشد و ترقی ذن ؛ ذن کوان موضوع بصیرت شد ، کوآن حتی پرنوذتر شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He didn't like the media probing into his past.
دیدگاه
١

او در گذشته علاقه ای به کار مدیوم ها ( واسطه بین جهان فیزیکی و جهان اثیری مانند احضار کنندگان ارواح ) نداشت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Fortunately, the crack in the crystal bowl went unnoticed.
دیدگاه
١

خوشبختانه ترک ظرف کریستال توجه کسی را جلب نکرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The sentence was so ungrammatical that it was nonsense to me at first.
دیدگاه

جمله چنان غیرگرامری بود که در ابتدا برایم بی معنی بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I got masses of cards on my birthday.
دیدگاه

من کارتهای زیادی در جشن تولدم گرفتم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
There were masses of people in town today.
دیدگاه

امروز انبوه مردم در شهر بودند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Some of the bureaucrats befooled the masses.
دیدگاه

بعضی بوروکراتها توده مردم را دست انداخته و گول می زنند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It has masses of flowers each year.
دیدگاه
١

هر سال گل بسیار زیادی می دهد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't give me any more. I've eaten masses!
دیدگاه
٠

برای من کافیه خیلی زیاد خورده ام

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The king of this country was a handsome young man, but he was uncompassionate and easily went into a rage.
دیدگاه
٠

پادشاهاین کشور مرد جوان خوش تیپی بود اما سنگدل بود و براحتی خشمگین می شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Nor silver - shedding tears could penetrate her uncompassionate sire.
دیدگاه
٠

ریزش اشکهای چون نقره اش هم نتوانست بر پدر سنگدل او نفوذ کند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
How can people be so uncompassionate?
دیدگاه
٠

چطور مردم میتوتنند اینقدر نامهربان باشند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We are groping after the truth.
دیدگاه
٠

پس از یافتن حقیقت تلا ش می کنیم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
'It's so . . ., so . . . ' I was groping for the right word to describe it.
دیدگاه
٠

من با تلاش فراوان دنبال کلمه ای بودم که آن را توصیف کند

٢